حس شیرین عشق
حس شیرین عشق
Part:7
که یکدفعه باهام سر خورد افتادم پایین
آیلا:آخخخ..ایییی
کوک:آیلاا خوببی؟*نگران*
آیلا:درد میگیره اوفف*بغض*
کوک:بیا اینجا بینم*اشاره ب بغلش*
آیلا:یاا نمیخام
کوک:اوک پس خودت زود بلند شو و برو آماده شو چون زیاد وقت نداریم*سرد*
آیلا:جونگکوک قهری؟
آیلا:کوک؟
آیلا:کوکی؟
آیلا:بانی خرگوشه
ویو کوک
وقتی بهم گفت بانی خرگوشی دست خودم نبود یکدفعه ی لبخند رو لبم شکل گرفت که دیدم با پرویی گفت
آیلا:جرر خوشت اومده*خنده*
کوک:برو اماده شو من نباید دیر برسم*جدی*
آیلا:خب صبر کن
《۵مین بعد》
ویو آیلا
ی لباس خیلی خوشگل پوشیدم ی آرایش ملایم کردم و اومدم پایین که دیدم جونگکوک خیلی جنتلمن و شیک اونجا وایساده و تا اومدم پایین سریع با چشماش آنالیزم کرد و گفت
کوک:زیبا شدین لیدی*لبخند*
آیلا:شماهم همینطور مستر جئون*لبخند*
کوک:قانونارو یادته؟*جدی*
آیلا:آره*کلافه*
کوک:خوبه*نیشخند*
آیلا:وایسا وایسا... منم قانون دارم*جدی*
کوک:تو؟*خنده*اوکی بگو
آیلا:
۱کنار دخترا نمیری
۲زیاد مست نمیکنی
۳با هیچ دختری گرم نمیگیری
۴حتی اگر قهر هم باشیم باید باهام خوب باشی!
کوک:اوه لیدی حتما*خنده*
زمان عمارت پدر مادر کوک
(مادر کوک=م.ک بابای کوک=ب.ک)
آیلا:کوک چرا اینجا جاش شبیه..
کوک:آره.. من مافیام ولی مخفی ادم نمیکشم ولی اصلحه جا به جا میکنم و بخاطر همین چون دوست دخترمی باید کنارم باشی و از کنارم جم نخوری فهمیدی*سرد و جدی*
آیلا:آ..ره*پشماش ریخته*
ویو آیلا
رفتیم داخل که ی دختر خیلی شبیه هه جی بود رفتم جلو بیشتر دقت کردم دیدم هه جی عه میخاستم جرش بدم پس بدون توجه ب کوک رفتم جلو پیش گوشش با صدای بم گفتم
آیلا:بد گرل ما چطوره؟*بم*
هه جی:آی..لا اینجوری نکن*ترسیده*
آیلا:چت شده تو*نگران*
هه جی:تهیونگ..اون خیلی اذیتم میکنه*بغض*
آیلا:دارم براش امشب همراه من میای خونه کوک
هه جی:کوک؟*نیشخند*
آیلا:وای*خنده*ذهنتو گا..
ویو آیلا
رفتم کلمشو بگم که دیدم یکی کنار گوشم باصدای بم گفت
کوک:بیب بی ادبی؟*بم طور*
آیلا:اع قلقلک میاد نکن*خنده*
کوک:سلام هه جی چطوری؟
هه جی:سلام خوب نیستم تو چطوری؟
کوک:تهیونگ اذیتت..
آیلا:بخاطر اینکه تهیونگ تنبیه بشه باید هه جی تا یک هفته پیش ما بمونه قبول؟*کیوت*
کوک:ای خداا من الان چجوری ب توی کیوت نه بگم هوم؟قبوله*خنده*
آیلا:یس همینه*میپره بغل کوک*
ویو سوجین
امشب بخاطر کوکی جونم خودمو خوشگل کردم آرایش غلیظ با رژ قرمز خیلیی غلیظ زدم و لباسم رو پوشیدم و رفتم سوار ماشین شدم و به سمت عمارت
لایک فراموش نشه..
لباسارم گذاشتم
فیعلا
Part:7
که یکدفعه باهام سر خورد افتادم پایین
آیلا:آخخخ..ایییی
کوک:آیلاا خوببی؟*نگران*
آیلا:درد میگیره اوفف*بغض*
کوک:بیا اینجا بینم*اشاره ب بغلش*
آیلا:یاا نمیخام
کوک:اوک پس خودت زود بلند شو و برو آماده شو چون زیاد وقت نداریم*سرد*
آیلا:جونگکوک قهری؟
آیلا:کوک؟
آیلا:کوکی؟
آیلا:بانی خرگوشه
ویو کوک
وقتی بهم گفت بانی خرگوشی دست خودم نبود یکدفعه ی لبخند رو لبم شکل گرفت که دیدم با پرویی گفت
آیلا:جرر خوشت اومده*خنده*
کوک:برو اماده شو من نباید دیر برسم*جدی*
آیلا:خب صبر کن
《۵مین بعد》
ویو آیلا
ی لباس خیلی خوشگل پوشیدم ی آرایش ملایم کردم و اومدم پایین که دیدم جونگکوک خیلی جنتلمن و شیک اونجا وایساده و تا اومدم پایین سریع با چشماش آنالیزم کرد و گفت
کوک:زیبا شدین لیدی*لبخند*
آیلا:شماهم همینطور مستر جئون*لبخند*
کوک:قانونارو یادته؟*جدی*
آیلا:آره*کلافه*
کوک:خوبه*نیشخند*
آیلا:وایسا وایسا... منم قانون دارم*جدی*
کوک:تو؟*خنده*اوکی بگو
آیلا:
۱کنار دخترا نمیری
۲زیاد مست نمیکنی
۳با هیچ دختری گرم نمیگیری
۴حتی اگر قهر هم باشیم باید باهام خوب باشی!
کوک:اوه لیدی حتما*خنده*
زمان عمارت پدر مادر کوک
(مادر کوک=م.ک بابای کوک=ب.ک)
آیلا:کوک چرا اینجا جاش شبیه..
کوک:آره.. من مافیام ولی مخفی ادم نمیکشم ولی اصلحه جا به جا میکنم و بخاطر همین چون دوست دخترمی باید کنارم باشی و از کنارم جم نخوری فهمیدی*سرد و جدی*
آیلا:آ..ره*پشماش ریخته*
ویو آیلا
رفتیم داخل که ی دختر خیلی شبیه هه جی بود رفتم جلو بیشتر دقت کردم دیدم هه جی عه میخاستم جرش بدم پس بدون توجه ب کوک رفتم جلو پیش گوشش با صدای بم گفتم
آیلا:بد گرل ما چطوره؟*بم*
هه جی:آی..لا اینجوری نکن*ترسیده*
آیلا:چت شده تو*نگران*
هه جی:تهیونگ..اون خیلی اذیتم میکنه*بغض*
آیلا:دارم براش امشب همراه من میای خونه کوک
هه جی:کوک؟*نیشخند*
آیلا:وای*خنده*ذهنتو گا..
ویو آیلا
رفتم کلمشو بگم که دیدم یکی کنار گوشم باصدای بم گفت
کوک:بیب بی ادبی؟*بم طور*
آیلا:اع قلقلک میاد نکن*خنده*
کوک:سلام هه جی چطوری؟
هه جی:سلام خوب نیستم تو چطوری؟
کوک:تهیونگ اذیتت..
آیلا:بخاطر اینکه تهیونگ تنبیه بشه باید هه جی تا یک هفته پیش ما بمونه قبول؟*کیوت*
کوک:ای خداا من الان چجوری ب توی کیوت نه بگم هوم؟قبوله*خنده*
آیلا:یس همینه*میپره بغل کوک*
ویو سوجین
امشب بخاطر کوکی جونم خودمو خوشگل کردم آرایش غلیظ با رژ قرمز خیلیی غلیظ زدم و لباسم رو پوشیدم و رفتم سوار ماشین شدم و به سمت عمارت
لایک فراموش نشه..
لباسارم گذاشتم
فیعلا
۵.۰k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.