شب که میرسد

.
.
.
شب که میرسد
بی هوا دلم میگیرد
و موسیقی ملایم تنهایی را
زیر لب, مینوازم...
برای آرامش
وضویم را میپوشم,
سجاده ام را راه میروم
مهر و تصبیحم را
از دکه سر خیابان میخرم,
نیت را روی لب میگذارم,
ذکرم را از جیب بیرون می آورم و..
آتش زیر قنوتم میگیرم,
و چه پک های سنگینی به سجده هایم میزنم....
من هم بندگی کردن میدانم,
نمازم را بلند میخوانم,دود شدنم را بشنو...
دیدگاه ها (۴)

زیبایی اتدیکتاتوری استکه کلمات رادر من به گلوله می بندد ...ه...

شب اما برای من است،وقتی فکر می‌کنم این وقتِ شبمگر چند نفر بی...

....داشتم از این شهر میرفتمصدایم کردیجا ماندماز کشتی ای که ر...

...آنقدر خواهیم نوشت چیزکه مارا همه جا مزه کنندکه مارا از اج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط