مــــــرد هـــــــراســـے
#مــــــرد_هـــــــراســـے
چند روز پیش برای تسویه حساب شهریه دخترم به مدرسه اش رفتم.زنگ تفربح بود و بچه ها درحیاط مشغول تخلیه انرژیهای کودکانه.
یکی از بچه ها مقنعه دیگری را کشید بطوریکه مقنعه از سرش افتاد. همانجا بود که من رسیدم.
دخترک دست پاچه و گریان در حالیکه هر دو دست را بر سر گذاشته بود با نیم نگاهی به من، به همبازیش گفت:
"بیشعور مَرد مَرد داره رد میشه"
و مثل مرغ پرکنده هراسان به اینسو و آنسو میدوید.
سریعاً گذشتم تابیشترعذاب نکشد.
در راه برگشت میاندیشیدم دخترک در وجود من چه دید که اینگونه برآشفت؟
اساساً درک او از جنس مرد چیست
و به مدد کدامین فرهنگ واعتقاد اینگونه از جنس مخالفش می هراسد؟
امروز کودک است و کم توان،فردا که بزرگ شد چگونه با این هیولای جنس مخالف به جنگ خواهد رفت بدون اینکه علت جنگیدنش را بداند.
او همانی خواهد شد که بدلیل ترس از نگاه آلوده مردان، فرصتهای شغلی طلایی کار درکنار مردان رااز دست خواهد داد.
مرد هراسی به او دیکته خواهد کرد که به منظور انتقام از هیولای جنس مخالف شرایط سختی برای ازدواج قائل شود تا بااین شرایط گوشه ای از آلام وجودش را تسکین دهد.مهریه های سنگین شاید به نوعی نتیجه این نگاه مرد هراسی باشد.
اروپای طراز اول را از نزدیک لمس کرده ام در بین کشورهای اروپایی پیشرفته بیش ازهمه در سوئد دیده ام احترام به زن بودن را.
شعار سمبلیک آنها در طبقه بندی حقوق شهروندی اینست:
"ابتدا افراد سالمند ،بعد زنان ودر اخر مردان در اولویتند"
هرچند کمی اغراق آمیزست ولی نگاه به ارزش انسانی زنان در جوامع متمدن تا این حد پررنگ است.مردهراسی درآنجا بی معنیست.
پانیا دخترم از من میپرسد در کلاسی که همگی دخترند و آموزگار من نیز زن است چرا باید پوشش موهایم را حفظ کنم باید به او بگویم بپوش دخترم تا از تیررس نگاه مردان در امان باشی و به این ترتیب مردهراسی را در مغزو قلب او حک کنم.مگر ما مردان چگونه موجوداتی هستیم؟
با این همه خشم فروخورده کودکی،دخترانمان ازدواج میکنند،مادر میشوند و پا به عرصه اجتماع می نهند.
●آیا فرهنگ واعتقادات ما توانست دوشیزه ای با روانی سالم به دامان اجتماع تقدیم کند که اگر اینگونه است چرا در بین بیمارانم بیشتر زنها افسرده اند؟
فریاد "مرد مرد "دخترک در گوشم زنهار میزند. .
#مــــرد_هـــراسـے_ممنــــــوع
.
چند روز پیش برای تسویه حساب شهریه دخترم به مدرسه اش رفتم.زنگ تفربح بود و بچه ها درحیاط مشغول تخلیه انرژیهای کودکانه.
یکی از بچه ها مقنعه دیگری را کشید بطوریکه مقنعه از سرش افتاد. همانجا بود که من رسیدم.
دخترک دست پاچه و گریان در حالیکه هر دو دست را بر سر گذاشته بود با نیم نگاهی به من، به همبازیش گفت:
"بیشعور مَرد مَرد داره رد میشه"
و مثل مرغ پرکنده هراسان به اینسو و آنسو میدوید.
سریعاً گذشتم تابیشترعذاب نکشد.
در راه برگشت میاندیشیدم دخترک در وجود من چه دید که اینگونه برآشفت؟
اساساً درک او از جنس مرد چیست
و به مدد کدامین فرهنگ واعتقاد اینگونه از جنس مخالفش می هراسد؟
امروز کودک است و کم توان،فردا که بزرگ شد چگونه با این هیولای جنس مخالف به جنگ خواهد رفت بدون اینکه علت جنگیدنش را بداند.
او همانی خواهد شد که بدلیل ترس از نگاه آلوده مردان، فرصتهای شغلی طلایی کار درکنار مردان رااز دست خواهد داد.
مرد هراسی به او دیکته خواهد کرد که به منظور انتقام از هیولای جنس مخالف شرایط سختی برای ازدواج قائل شود تا بااین شرایط گوشه ای از آلام وجودش را تسکین دهد.مهریه های سنگین شاید به نوعی نتیجه این نگاه مرد هراسی باشد.
اروپای طراز اول را از نزدیک لمس کرده ام در بین کشورهای اروپایی پیشرفته بیش ازهمه در سوئد دیده ام احترام به زن بودن را.
شعار سمبلیک آنها در طبقه بندی حقوق شهروندی اینست:
"ابتدا افراد سالمند ،بعد زنان ودر اخر مردان در اولویتند"
هرچند کمی اغراق آمیزست ولی نگاه به ارزش انسانی زنان در جوامع متمدن تا این حد پررنگ است.مردهراسی درآنجا بی معنیست.
پانیا دخترم از من میپرسد در کلاسی که همگی دخترند و آموزگار من نیز زن است چرا باید پوشش موهایم را حفظ کنم باید به او بگویم بپوش دخترم تا از تیررس نگاه مردان در امان باشی و به این ترتیب مردهراسی را در مغزو قلب او حک کنم.مگر ما مردان چگونه موجوداتی هستیم؟
با این همه خشم فروخورده کودکی،دخترانمان ازدواج میکنند،مادر میشوند و پا به عرصه اجتماع می نهند.
●آیا فرهنگ واعتقادات ما توانست دوشیزه ای با روانی سالم به دامان اجتماع تقدیم کند که اگر اینگونه است چرا در بین بیمارانم بیشتر زنها افسرده اند؟
فریاد "مرد مرد "دخترک در گوشم زنهار میزند. .
#مــــرد_هـــراسـے_ممنــــــوع
.
۱.۴k
۱۸ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.