نو گلی پرورده بودم خدمت از دستم ربود

نو گلی پرورده بودم، خدمت از دستم ربود
آنچنان آن را گرفت، انگار در عالم نبود
دیدگاه ها (۲)

یا علی ذاتت ثبوت قُل هُوَ الله اَحَدنام تو نقش نگین امرِ اَل...

التماس دعا.....

تسلیت....:(

با یک احترام نظامیاز دفتر سرهنگ خارج می شومبرگه ی مرخصی که ن...

من عاشق چشمانت شدم نه عقلی بود و نه دلی چیری نمیدانم ازاین د...

به به عجب خانم با ادب و گلی، انگار نه انگار همین خانم گرفته ...

فکر میکنم غمگین بودم یک خصلت انسانی نیست و حتی در اشیا هم وج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط