تا به حال طعم بیخیالی را چشیدهای

تا به حال طعم بی‌خیالی را چشیده‌ای؟!
ملس است و دلچسب!
چقدر می‌نشیند به جانت
و دل آرام و دل شاد،
از تمام اتفاقات اطرافت لذت می‌بری؛
از صبح‌های بی‌تشویش،
صدای گنجشک‌ها،
گلدان‌های شمعدانی پشت پنجره،
از نوشیدن فنجانی چای با طعم زندگی
و رقص واژه واژه شعر بر لبانت
و در آخر
از سکوت شب‌های بی‌دغدغه
کمی بی‌خیال باش جانم!
لبخند بزن،
عمیق نفس بکش
و جان ببخش به تمام لحظه‌های بی‌جانت ...
دیدگاه ها (۱)

لذت و رنج چنان به هم وابسته‌اند که که اگر کسی قصد حداکثر بهر...

دریای من ،دریای بی همتادریای دور از شام های سرد و بارانیدریا...

خرمالوهای درخت خانهنوید پاییز دارد پاییزی که من دوست دارمپای...

پشت خرمن های گندملای بازوهای بید،آفتاب زرد کم کم رو نهفت،بر ...

تا به حال طمع بیخیالی رو چیشیده ای؟ملس و دلچسب!چقدر مینشیند ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط