و غم

و غــمـ،
چون سنگی مرا
در سراشیبِ یڪ دره
دنبال میڪند...!
#غلامرضا_بروسان
دیدگاه ها (۱۵)

‌کجای این دایره ایستاده امکه شعاع امدنتقطع نمی کنداین دوری ر...

تو اینجا نیستی و گم شده‌ایاما هنوز لبخندت اینجاست وروی صندلی...

همه بودها دگرگون شد.سواحل آشنایی ،در ابرهای بی سخاوت پنهان گ...

‌در شبان غم تنهایی خویشعابد چشم سخنگوی تواممن در این تاریکیم...

موسیقی

قول بــده یڪ روزی....بوقت بغضهاے دمِ غروببیــایی و مرا بہ آن...

چشمهایــــــــت  لحنِ نڪَاهِ....یڪ خیالِ عاشـقانہ است،ڪہ در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط