همه بودها دگرگون شد

همه بودها دگرگون شد.
سواحل آشنایی ،
در ابرهای بی سخاوت پنهان گشت.
جزیره های طلایی،
در آب تیره مدفون شد.

افق تا افق آبست،
کران تا کران دریا.

ببر ای گهواره ی سرد ! ای موج!
مرا بهر کجا که خواهی.
دگر چه بیم و دگر چه پروا - چه بیم و پروا...؟؟
که برگ های شمیم ِ هستی‌ام را ، بانسیم صحرا سپرده ام من
دگر تخته پاره به امواج دریا سپرده ام من ....
#مهدی_اخوان_ثالث
دیدگاه ها (۱۰)

و غــمـ، چون سنگی مرادر سراشیبِ یڪ درهدنبال میڪند...! #غلامر...

‌کجای این دایره ایستاده امکه شعاع امدنتقطع نمی کنداین دوری ر...

‌در شبان غم تنهایی خویشعابد چشم سخنگوی تواممن در این تاریکیم...

جای تو خالی ست در دریغِ نامکرّریکه به پایان رسیدن را فریاد م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط