تکپارتی از کوکی
*☆تکپارتی از کوکی ☆
💜عشق رویایی💜
مربی=هانا تول سد افرین بچه ها کارتون عالی بود میتونید برید خونه
ا.ت=اخ مردم وای پدرم در اومد
جیمین=وای دقیقا الانه که بیهوش بشم
ا.ت=میگم بچه ها من گشنمه بریم یه چیزی بخوریم
تهیونگ =بریم منم گشنمه
♡ویو جونگکوک ♡
یه چند وقتیه روی عضو هشتمون ا.ت کراش زدم یه طوری دیونش شدم میخوام امروز بهش اعتراف کنم واسه همین میخوام امشب به یه رستوران شیک دعوتش کنم و بهش پیشنهاد بدم
♡فلش بک به خونه♡
جونگکوک =ات
ات=جونم
جونگکوک =میگم امشب میای بریم شام بیرون
ات=چرا
جونگکوک =همینطوری
کوک=اوکی بریم باشه پس من برم پایین اماده بشم توم اماده شو بریو
ات=اما هنوز که ساعت هفته میدونم یکمم بریم گردش
ات=اوکی
♡ویو ات♡
رفتم اماده شدم یه لباس خوشگل پوشیدم(عکس میدم) رفتم پایین
جونگکوک =اوو چه خوشگل شدی
ات=ممنونم توم خوشتیب شدی
جونگکوک =مرسی بریم
ات=اره بریم
جونگکوک =خوب اول کجا بریم
ات=بریم شهربازی
جونگکوک =اوکی پس بزن بریم
ات=کوکی بریم ترن هوایی سوار بشیم
جونگکوک =بریم بانو
ات=جیغغغغ
جونگکوک =تازه شروع شده
ات=وای میترسم جیغغغ
♡ویو جونگکوک ♡
یهو ات خودشو انداخت تو بغلم خیلی حس خوبی داشت انگار تو بهشت بودم
ات=اخ سرم گیج میره
جونگکوک =خیلی ترسیدی. خنده.
ات=نخند قلبم اومد تو رودم
جونگکوک =چطوری میشه قلبت بیاد تو رودت
ات=میخوای فیزیکی بهت نشون بدم
جونگکوک =نه نه غلط کردم
ات=افرین
جونگکوک =خوب بریم رستوران
ات=اره بزیم منم گشنمه
جونگکوک =خوب ات من ازت یه درخواست داشتم
ات=جانم هرچی باشه
جونگکوک =با دستم اساره کردم تا کیک و و موسیقی و فشفشه بیارن و زانو زدم جلو ات و گفتم با من ازدواج میکنی
ات=اولش بکم تعجب کردم اما خوب منم عاشق کوکم واسه همین جواب مثبت دادم
جونگکوک =گفت بله منم بلند شدم بغلس کردم رو هوا چرخوندمش و همه برامون دست زدن
لارا=بابایی پس تو و مامان اینطوری باهم ازدواج کردبد
جونگکوک =اره پرنسسم الانم بریم بخوابیم که دیره
لارا=چشم بابایی
♡پایان ♡
💜عشق رویایی💜
مربی=هانا تول سد افرین بچه ها کارتون عالی بود میتونید برید خونه
ا.ت=اخ مردم وای پدرم در اومد
جیمین=وای دقیقا الانه که بیهوش بشم
ا.ت=میگم بچه ها من گشنمه بریم یه چیزی بخوریم
تهیونگ =بریم منم گشنمه
♡ویو جونگکوک ♡
یه چند وقتیه روی عضو هشتمون ا.ت کراش زدم یه طوری دیونش شدم میخوام امروز بهش اعتراف کنم واسه همین میخوام امشب به یه رستوران شیک دعوتش کنم و بهش پیشنهاد بدم
♡فلش بک به خونه♡
جونگکوک =ات
ات=جونم
جونگکوک =میگم امشب میای بریم شام بیرون
ات=چرا
جونگکوک =همینطوری
کوک=اوکی بریم باشه پس من برم پایین اماده بشم توم اماده شو بریو
ات=اما هنوز که ساعت هفته میدونم یکمم بریم گردش
ات=اوکی
♡ویو ات♡
رفتم اماده شدم یه لباس خوشگل پوشیدم(عکس میدم) رفتم پایین
جونگکوک =اوو چه خوشگل شدی
ات=ممنونم توم خوشتیب شدی
جونگکوک =مرسی بریم
ات=اره بریم
جونگکوک =خوب اول کجا بریم
ات=بریم شهربازی
جونگکوک =اوکی پس بزن بریم
ات=کوکی بریم ترن هوایی سوار بشیم
جونگکوک =بریم بانو
ات=جیغغغغ
جونگکوک =تازه شروع شده
ات=وای میترسم جیغغغ
♡ویو جونگکوک ♡
یهو ات خودشو انداخت تو بغلم خیلی حس خوبی داشت انگار تو بهشت بودم
ات=اخ سرم گیج میره
جونگکوک =خیلی ترسیدی. خنده.
ات=نخند قلبم اومد تو رودم
جونگکوک =چطوری میشه قلبت بیاد تو رودت
ات=میخوای فیزیکی بهت نشون بدم
جونگکوک =نه نه غلط کردم
ات=افرین
جونگکوک =خوب بریم رستوران
ات=اره بزیم منم گشنمه
جونگکوک =خوب ات من ازت یه درخواست داشتم
ات=جانم هرچی باشه
جونگکوک =با دستم اساره کردم تا کیک و و موسیقی و فشفشه بیارن و زانو زدم جلو ات و گفتم با من ازدواج میکنی
ات=اولش بکم تعجب کردم اما خوب منم عاشق کوکم واسه همین جواب مثبت دادم
جونگکوک =گفت بله منم بلند شدم بغلس کردم رو هوا چرخوندمش و همه برامون دست زدن
لارا=بابایی پس تو و مامان اینطوری باهم ازدواج کردبد
جونگکوک =اره پرنسسم الانم بریم بخوابیم که دیره
لارا=چشم بابایی
♡پایان ♡
- ۱۲.۷k
- ۲۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط