قبر مالک اشتر
قبر مالک اشتر
مالِک اَشتَر (نام کامل: مالک بن حارث نخعی) از جنگاوران و یکی از شورش گران بر ضد عثمان و از حامیان حضرت علی(ع) بود و ملقب به الاشتر بود. وی بر اثر ضربهٔ شمشیری در جنگ یرموک در سال ۱۵ هجری/۶۳۶ میلادی از ناحیه چشم آسیب دید و از اینرو وی را «اشتر» میگفتند.نام او پس از جنگ بیزانتین (روم شرقی) بر سر زبانها افتاد و در آن جنگ نقشی برجسته داشت و با شهامت، فراتر از منطقه درب در سرزمین دشمن پیش روی نمود.
وی مدعی بود که جنگاوران نیز باید از اموال فیء بهره مند گردند. بعد از یک درگیری در حضور حاکم کوفه سعید بن عاص در سال ۳۳ هجری/۴-۶۵۳ میلادی، مالک به همراه ده تن دیگر که شورش کرده بودند به شام تبعید شد. معاویه آنان را پس از مدتی دوباره به عراق فرستاد اما سعید بن عاص آنان را سوی حاکم حمص در جزیزه فرستاد. با بالا گرفتن شورشها در کوفه، وی بلافاصله به کوفه بازگشته و در تحریک تودههای مردم کوفه نقش موثری داشت. او در راس شورش گرانی بود که مانع از بازگشت سعید بن عاص به کوفه شدند و ابوموسی اشعری را امیر خود میدانستند.
مالک در هنگامی که بر علیه عثمان شورش کرده بود، عروه بن زید خیل را مسئول نگهداری از مدائن نمود. مالک پس از آن، در سال ۶۵۶، یزید بن هیجبه تیمی را به حکومت مدائن و ارض جوقه گماشت.
در هنگام ورود شورشیان به مدینه و محاصره خانه عثمان در سال ۳۵ هجری/۶۵۶ میلادی، مالک ۲۰۰ نفر را از کوفه به همراه خود به مدینه آورد و جزو محاصره کنندگان خانه عثمان بود. برخی نیز بر این باورند که او در میان قاتلین عثمان بوده است.در هنگام لشکر کشی حضرتعلی(ع) بر ضد طلحه و زبیر و عایشه، مالک به همراه تنی چند از یاران برجسته علی(ع) به کوفه فرستاده شد تا مردم کوفه را به یاری امام علی(ع) متقاعد کنند. او موفق به انجام این کار شد و سپاهی تقویتی برای حضرت علی(ع) آورد. مالک در جنگ جمل (۳۶ هجری/۶۵۶ میلادی) حضور داشت و در منابع در این جنگ نبردی تن به تن بین وی و عبدالله بن زبیر و شجاعتهای دیگری از مالک ذکر شده است.پس از جنگ، مردم بصره با حضرت علی(ع) بیعت کردند. علی، ابن عباس را والی بصره نمود و زیاد بن ابیه را به دستیاری ابن عباس گماشت.
مالک که طلایه دار سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین بود، اهالی رقه را واداشت که پلی بر فراز رود فرات بسازند تا لشکریان حضرت علی(ع) بتوانند از روی آن عبور کنند. در جنگ صفین فرماندهی بال راست سپاه علی(ع) با وی بود و شجاعت زیادی در این جنگ از خود نشان داد.
در هنگام بروز مساله حکمیت، حضرت علی(ع) میخواست مالک را به عنوان حکم اهالی عراق انتخاب کند، اما سپاه علی(ع) مخالفت کردند چرا که معتقد بودند که این انتخاب یعنی همان ادامه جنگ. وقتی مالک خبر وانهادن جنگ را شنید، دست از جنگ نکشید و میخواست به جنگ ادامه دهد چرا که پیروزی را نزدیک می دید و کل سخنانی که مالک در این مقطع بیان کرده به ما رسیده است. او سعی کرد که توافق نامه متارکه جنگ را امضا نکند.
بعد از حکمیت، مالک به حکومت خود در مناطق بالایی بین النهرین بازگشت.مالک به جای محمد بن ابوبکر (که به خاطر جوانی، در امور جنگ و سیاست تجربه نداشت) به ولایت مصر انتخاب شد. حضرت علی(ع) وی را در هنگامی که میخواست دومین حمله خود به شام را سامان دهد، به سوی مصر فرستاد و این مهم نشانگر اهمیت مساله مصر برای امام علی(ع) بود.اگر چه تمامی شهرهای عراق و شام تحت قلمرو حضرت علی(ع) محسوب میشد، اما مالک وقتی با مقاومت ضحاک بن قیس فهری، عامل معاویه روبرو شد، به سمت موصل عقب نشینی کرد. دقیقا معلوم نیست که این وقایع بعد از حمله ضحاک بن قیس صورت گرفت یا بعد از عزل محمد بن ابی بکر از امارت مصر (محمد نتوانسته بود شایستگی اش را به اثبات برساند). مالک پیش از آنکه سوی مصر برسد، توسط جایستار، حاکم قلزم در آنجا مسموم شد. علی و معاویه وقتی خبر مرگ اشتر را شنیدند جملاتی گفتند که بعدها مشهور شد. امام علی(ع) گفت: للیدین و الفم (یعنی از جانب دستان و صورت بر زمین افتاد) و معاویه گفت که خداوند سربازانی از زنبور عسل دارد. معاویه را عامل مسموم شدن اشتر دانستهاند و معاویه گفته بود که علی(ع) دو بازو دارد، یکی مالک اشتر و دیگری عمار بن یاسر.
مالک گرچه همیشه تسلیم محض علی(ع) نبود، اما به عنوان وفادارترین و لایق ترین یار علی(ع) مطرح بود. مرگ وی، حضرت علی(ع) را بسیار ناراحت کرد و حضرت این ناراحتی را ابراز کرد و در دیدار خود با شیوخ قبیله نخع، مالک را مورد ستایش قرار داد. حضرت علی(ع) به محمد بن ابوبکر که از فرستادن اشتر به حکومت مصر، ناراحت شده بود، نامهای نوشت و گفت که محمد را به خاطر کم طاقتی در جنگ با دشمنان یا عدم جدیت برکنار نکرده، بلکه وی را به حکومت جایی خواهد فرستاد که برایش اداره آن آسان تر باشد. وی در نامه خود به
مالِک اَشتَر (نام کامل: مالک بن حارث نخعی) از جنگاوران و یکی از شورش گران بر ضد عثمان و از حامیان حضرت علی(ع) بود و ملقب به الاشتر بود. وی بر اثر ضربهٔ شمشیری در جنگ یرموک در سال ۱۵ هجری/۶۳۶ میلادی از ناحیه چشم آسیب دید و از اینرو وی را «اشتر» میگفتند.نام او پس از جنگ بیزانتین (روم شرقی) بر سر زبانها افتاد و در آن جنگ نقشی برجسته داشت و با شهامت، فراتر از منطقه درب در سرزمین دشمن پیش روی نمود.
وی مدعی بود که جنگاوران نیز باید از اموال فیء بهره مند گردند. بعد از یک درگیری در حضور حاکم کوفه سعید بن عاص در سال ۳۳ هجری/۴-۶۵۳ میلادی، مالک به همراه ده تن دیگر که شورش کرده بودند به شام تبعید شد. معاویه آنان را پس از مدتی دوباره به عراق فرستاد اما سعید بن عاص آنان را سوی حاکم حمص در جزیزه فرستاد. با بالا گرفتن شورشها در کوفه، وی بلافاصله به کوفه بازگشته و در تحریک تودههای مردم کوفه نقش موثری داشت. او در راس شورش گرانی بود که مانع از بازگشت سعید بن عاص به کوفه شدند و ابوموسی اشعری را امیر خود میدانستند.
مالک در هنگامی که بر علیه عثمان شورش کرده بود، عروه بن زید خیل را مسئول نگهداری از مدائن نمود. مالک پس از آن، در سال ۶۵۶، یزید بن هیجبه تیمی را به حکومت مدائن و ارض جوقه گماشت.
در هنگام ورود شورشیان به مدینه و محاصره خانه عثمان در سال ۳۵ هجری/۶۵۶ میلادی، مالک ۲۰۰ نفر را از کوفه به همراه خود به مدینه آورد و جزو محاصره کنندگان خانه عثمان بود. برخی نیز بر این باورند که او در میان قاتلین عثمان بوده است.در هنگام لشکر کشی حضرتعلی(ع) بر ضد طلحه و زبیر و عایشه، مالک به همراه تنی چند از یاران برجسته علی(ع) به کوفه فرستاده شد تا مردم کوفه را به یاری امام علی(ع) متقاعد کنند. او موفق به انجام این کار شد و سپاهی تقویتی برای حضرت علی(ع) آورد. مالک در جنگ جمل (۳۶ هجری/۶۵۶ میلادی) حضور داشت و در منابع در این جنگ نبردی تن به تن بین وی و عبدالله بن زبیر و شجاعتهای دیگری از مالک ذکر شده است.پس از جنگ، مردم بصره با حضرت علی(ع) بیعت کردند. علی، ابن عباس را والی بصره نمود و زیاد بن ابیه را به دستیاری ابن عباس گماشت.
مالک که طلایه دار سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین بود، اهالی رقه را واداشت که پلی بر فراز رود فرات بسازند تا لشکریان حضرت علی(ع) بتوانند از روی آن عبور کنند. در جنگ صفین فرماندهی بال راست سپاه علی(ع) با وی بود و شجاعت زیادی در این جنگ از خود نشان داد.
در هنگام بروز مساله حکمیت، حضرت علی(ع) میخواست مالک را به عنوان حکم اهالی عراق انتخاب کند، اما سپاه علی(ع) مخالفت کردند چرا که معتقد بودند که این انتخاب یعنی همان ادامه جنگ. وقتی مالک خبر وانهادن جنگ را شنید، دست از جنگ نکشید و میخواست به جنگ ادامه دهد چرا که پیروزی را نزدیک می دید و کل سخنانی که مالک در این مقطع بیان کرده به ما رسیده است. او سعی کرد که توافق نامه متارکه جنگ را امضا نکند.
بعد از حکمیت، مالک به حکومت خود در مناطق بالایی بین النهرین بازگشت.مالک به جای محمد بن ابوبکر (که به خاطر جوانی، در امور جنگ و سیاست تجربه نداشت) به ولایت مصر انتخاب شد. حضرت علی(ع) وی را در هنگامی که میخواست دومین حمله خود به شام را سامان دهد، به سوی مصر فرستاد و این مهم نشانگر اهمیت مساله مصر برای امام علی(ع) بود.اگر چه تمامی شهرهای عراق و شام تحت قلمرو حضرت علی(ع) محسوب میشد، اما مالک وقتی با مقاومت ضحاک بن قیس فهری، عامل معاویه روبرو شد، به سمت موصل عقب نشینی کرد. دقیقا معلوم نیست که این وقایع بعد از حمله ضحاک بن قیس صورت گرفت یا بعد از عزل محمد بن ابی بکر از امارت مصر (محمد نتوانسته بود شایستگی اش را به اثبات برساند). مالک پیش از آنکه سوی مصر برسد، توسط جایستار، حاکم قلزم در آنجا مسموم شد. علی و معاویه وقتی خبر مرگ اشتر را شنیدند جملاتی گفتند که بعدها مشهور شد. امام علی(ع) گفت: للیدین و الفم (یعنی از جانب دستان و صورت بر زمین افتاد) و معاویه گفت که خداوند سربازانی از زنبور عسل دارد. معاویه را عامل مسموم شدن اشتر دانستهاند و معاویه گفته بود که علی(ع) دو بازو دارد، یکی مالک اشتر و دیگری عمار بن یاسر.
مالک گرچه همیشه تسلیم محض علی(ع) نبود، اما به عنوان وفادارترین و لایق ترین یار علی(ع) مطرح بود. مرگ وی، حضرت علی(ع) را بسیار ناراحت کرد و حضرت این ناراحتی را ابراز کرد و در دیدار خود با شیوخ قبیله نخع، مالک را مورد ستایش قرار داد. حضرت علی(ع) به محمد بن ابوبکر که از فرستادن اشتر به حکومت مصر، ناراحت شده بود، نامهای نوشت و گفت که محمد را به خاطر کم طاقتی در جنگ با دشمنان یا عدم جدیت برکنار نکرده، بلکه وی را به حکومت جایی خواهد فرستاد که برایش اداره آن آسان تر باشد. وی در نامه خود به
۸.۳k
۲۲ آذر ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.