پارت 12 I HATE U🥀🖤

ا/ت ویو
از اون روز یه نفس دارم به عکس ماری و جیمز نگاه می کنم و هی گریه میکنم
+چرا چرااااا باید دنیا این کارو باهام بکنه
اول مادر پدرم بعد ماری و جیمز دوباره تنها شدم تقدیرمه هعیییی😭😭😭😭
اون اونرو نحسی که رفتم سرکاره دارم تحقیق میکنم درباره جیمز و هیچی دستگیرم نشد انقد باهوش بودم که بفهمم جونگ کوک دروغ گفته که واقعیت لو نره
دیگه نمی رم سرکار استعفا دادم دوباره کارم شده قم.ار بازی های مش.روب میخورم هی قم.ار میکنم هی گریه میکنم و........
(پرش زمانی)
ا/ت ویو
الان چهل روز شده که دوباره تنهام
بی کارم
تنهام
مردم به اسم قم.ار باز من رو می شناسن
هی گریه می کنم
زندگیم کلا از هم پاشیده
(شب یه روز بارونی )
دینگ دینگ(صدای در)
ماری همیشه درو باز میکرد
عادت نداشتم برای همین درو باز نکردم
دینگ دینگ دینگ(صدای در)
+ماری.....مارییی
اها دیگه نیستی (بغض)
رفتم درو باز کردم
+کیه .....کیه !!!
اووو.....سلام
ناشناس :سلام خانم ....میشه بیام تو اینجا خیلی سرده لباسم خیسه
+البته بیا تو
ناشناس:مرسی خانم
(اومد خونم )
+بزار الان برات لباس میارم
ناشناس:نمی خواد
+لباسات خیسه الان سرما میخوری
ناشناس:ممنون خانم
+راستی اسمت چیه (با داد)(چون از تو اتاق داره حرف میزنه)
ناشناس:اسمم جسیکا ...می تونی جسی صدام کنی
(علامت جسی *)
+بیا می تونی تو اون اتاق بپوشی
*مرسی ...ولی اسمتو نگفتی
+م..من ...ا/ت
(رفت پوشید)
+خیلی بهت میاد (با بغض)
*چرا بغض کردی
+ا..خه نامزدم برام خریده بود
*ولت کرد
+نه کشته شد
*ک..کشته شده بود
+اره
*بمیرم برات
+خدا نکنه







شرط
5کامنت
6لایک