رمان فیک پارت اخر

رمان فیک پارت اخر
تا خواستم حرف بزنم دستشو گذاشت رو لبم گفت
ل:خودم میدونم
جوابم مثبته
ج:حلقه رو گذاشتن به انگشتش بردم بالا چرخوندمش نگاه رزی کردم که دیدم تق یهو دست لیسارو گرفت برد
ر:بدو بریم خریدد گیلییی
دیگه بچه ها خودتون بقیشو میدونید ازدواج میکنن خاک بر سریشم که ماشالله اگاهیتون بالاس
ل:و اره دیگه ما باهوشی زندگی کردیم الان 3ثلو زاییدم 3تا هم دختر پایان
چون که کامنت نرسوندید کاملا خلاصه گذاشتم یعنی رمان من ارزش نداره ☹️
پس دیگه فک کنم باید فعالیتم رو تموم کنم
دیدگاه ها (۳)

اینم لباس عروسی لیسا

بچه ها رمان و فردا بعداظهر میذارم برام دعا کنید 2تا امتحان د...

پروف دوباره عوض کردم 🤣👍

رمان فیک پارت نمیدونم چند فک کنم 18شرط لایک 3کامنت 33که یهو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط