فیلمبردار سرنوشت p8
شب.......
ویو ا/ت :
یونا داشت کتاب میخوندم منم آهنگ گوش میدادم که جیمین اومد
÷سلام من اومدم
+سلام جیمینشی کجا بودی خیلی دیر کردی
÷داشتیم تمرین میکردیم
+مهمون دارم
÷کیه؟؟؟
+بهترین رفیقم که وقتی تو نبودی پیشم بود
÷حالا میشه گذشته رو فراموش کنه
+باشه بابا
~امممممم سلام
÷........
+جیمین چرا خوشکت زده
÷ها چی آ.....اره اممممم سلام (بچم عاشق شد)
+معرفی میکنم جیمین یونا ،یونا جیمین
÷خوشبختم یونا
~همچنین
+این احترام چیه یونا رویه واقعیت رو نشون بده جیمین تو هم کیوت بازی های خودتو نشون بده نه رویه جنتلمنت
~واقعا که
÷یونل راستی میگه ا/ت راحت باش باهام
~بلش پس من میرم ادامه ی کتابم رو بخونم
+منم میرم آهنگ گوش بدم
÷بلشه پس منم میرم غذا درست کنم
+باش
~ا/ت داشت چقدر خوشتیپه
+اوم عاشق شدی یونا
~چی نه بابا عاشق دیگه چی اونم عاشق جیمین نه
+پس شدی
~اوففففففف
صبح........
+صبح با آلارم گوشیم بیدار شدم که برم کمپانی کارهای لازم رو انجام دادم یه شلوارک صورتی با یه تیشرت سفید در اوردم دو کشیدم با جردن صورتی با کوله پشتی سفید موهام رو دمبستی بستم یه آرایش ملایم کردم و رفتم پایین دیدم یونا و جیمین بلند شدن و نشستن و منتظر من بودن
+هایییییییی صبح بخیر
~هلوووووو
÷صبح بخیر کیوت
+تنکس خب جیمینشی بریم وایسا ببینم جیمیناااااااااا
÷بعله
+الان اگه ما بریم یونا تنهام میمونه
÷خو آره
+نمیشه که
~نگران نباش من با جیا قرار دارم میریم بیرون
+هنوز با جیا دوستی
~اوم
+اوک ،جیمینشی میتونیم بریم بای
÷خدافظ
نیم ساعت بعد........
ویو ا/ت :
بعد نیم ساعت رسیدیم کمپانی جیمین رفت پیش دوستاش منم رفتم تو اتاق عکس برداری کنم از همکارم پرسیدم که امروز از کی باید عکس بگیرم که در جواب گفت جئون جونگکوک دست پام رو گم کردم دستام شروع به لرزیدن کرد خدایا من چم شده بعد چند دقیقه انتظار کوک وارد شد تلاشی که تو تنش بود فقط یه کت و شلوار بدون بلیز بود یعنی تنش لخت بود و فقط یه کت جلوباز تنش بود ولی عجب شیش پکایی داشت خیلی جذاب شده بود ا/تتتتت اینا چیه داری میگی به خودت بیا
ویو کوک :
امروز باید برای آلبوم گلدن عکسبرداری کنم وقتی وارد اتاق عکسبرداری شدم با ا/ت مواجه شدم مثل همیشه کیوت شده بود اون قراره ازم عکس بگیره
یه ساعت بعد.......
ویو ا/ت :
وقتی عکاسی تموم شد کوک مجبور شد سریع بره فقط برام یه سر تکون داد اون لحظه نفسم تو سینم حبس شد
ویو ا/ت :
یونا داشت کتاب میخوندم منم آهنگ گوش میدادم که جیمین اومد
÷سلام من اومدم
+سلام جیمینشی کجا بودی خیلی دیر کردی
÷داشتیم تمرین میکردیم
+مهمون دارم
÷کیه؟؟؟
+بهترین رفیقم که وقتی تو نبودی پیشم بود
÷حالا میشه گذشته رو فراموش کنه
+باشه بابا
~امممممم سلام
÷........
+جیمین چرا خوشکت زده
÷ها چی آ.....اره اممممم سلام (بچم عاشق شد)
+معرفی میکنم جیمین یونا ،یونا جیمین
÷خوشبختم یونا
~همچنین
+این احترام چیه یونا رویه واقعیت رو نشون بده جیمین تو هم کیوت بازی های خودتو نشون بده نه رویه جنتلمنت
~واقعا که
÷یونل راستی میگه ا/ت راحت باش باهام
~بلش پس من میرم ادامه ی کتابم رو بخونم
+منم میرم آهنگ گوش بدم
÷بلشه پس منم میرم غذا درست کنم
+باش
~ا/ت داشت چقدر خوشتیپه
+اوم عاشق شدی یونا
~چی نه بابا عاشق دیگه چی اونم عاشق جیمین نه
+پس شدی
~اوففففففف
صبح........
+صبح با آلارم گوشیم بیدار شدم که برم کمپانی کارهای لازم رو انجام دادم یه شلوارک صورتی با یه تیشرت سفید در اوردم دو کشیدم با جردن صورتی با کوله پشتی سفید موهام رو دمبستی بستم یه آرایش ملایم کردم و رفتم پایین دیدم یونا و جیمین بلند شدن و نشستن و منتظر من بودن
+هایییییییی صبح بخیر
~هلوووووو
÷صبح بخیر کیوت
+تنکس خب جیمینشی بریم وایسا ببینم جیمیناااااااااا
÷بعله
+الان اگه ما بریم یونا تنهام میمونه
÷خو آره
+نمیشه که
~نگران نباش من با جیا قرار دارم میریم بیرون
+هنوز با جیا دوستی
~اوم
+اوک ،جیمینشی میتونیم بریم بای
÷خدافظ
نیم ساعت بعد........
ویو ا/ت :
بعد نیم ساعت رسیدیم کمپانی جیمین رفت پیش دوستاش منم رفتم تو اتاق عکس برداری کنم از همکارم پرسیدم که امروز از کی باید عکس بگیرم که در جواب گفت جئون جونگکوک دست پام رو گم کردم دستام شروع به لرزیدن کرد خدایا من چم شده بعد چند دقیقه انتظار کوک وارد شد تلاشی که تو تنش بود فقط یه کت و شلوار بدون بلیز بود یعنی تنش لخت بود و فقط یه کت جلوباز تنش بود ولی عجب شیش پکایی داشت خیلی جذاب شده بود ا/تتتتت اینا چیه داری میگی به خودت بیا
ویو کوک :
امروز باید برای آلبوم گلدن عکسبرداری کنم وقتی وارد اتاق عکسبرداری شدم با ا/ت مواجه شدم مثل همیشه کیوت شده بود اون قراره ازم عکس بگیره
یه ساعت بعد.......
ویو ا/ت :
وقتی عکاسی تموم شد کوک مجبور شد سریع بره فقط برام یه سر تکون داد اون لحظه نفسم تو سینم حبس شد
۷.۶k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.