صنما به دلنوازی نفسی بگیر دستم

صنما، به دلنوازی نفسی بگیر دستم
که ز دیدن تو بی‌هوش و ز گفتن تو مستم
 
دل تنگ خویشتن را به تو می‌دهم، نگارا
بپذیر تحفهٔ من، که عظیم تنگ دستم.
 
"اوحدی مراغه ای"
دیدگاه ها (۱)

در بیداری نشد در خیال که میشود چمدانت را ببندی و در باران بر...

و از بین تمام روسری هایت «باد» را بیشتر از همه دوست دارم به...

پاییز جان! تا میتوانی زرد شو انار هایت را قرمز کن برگهایت را...

حتی شمعدانی کنار پنجره ات هم نشدم که حواست به من باشد که به ...

مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشبکه نمی شکیبد از تو دل بی ق...

دیشب در کنار قبر مطهر شهید رئیسی عزیز

مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشبکه نمی شکیبد از تو دل بی ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط