جوکر یه دیالوگی داشت که میگفت من لبخند میزنم که دردامو

جوکر یه دیالوگی داشت که میگفت: «من لبخند میزنم که دردامو پنهان کنم و آرزومه یه‌روز، یکی بیاد نگام کنه و بفهمه همه‌چی دروغه»؛
و چه روزایی که از درون ذره‌ذره نابود شدیم و لبخند زدیم، ولی هیچکس نفهمید این لبخندا دروغه


⃟🍁฿ѦℜѦη
دیدگاه ها (۱)

ناڪَهان دلت چہ تنڪَ می‌شودبراے ڪسى ڪہ از رڪَ ڪَردن بہ تو نزد...

شبی باران ، شبی آتش ،شبی آیینه و سنگمشبی از زندگی سیرم ، شبی...

📝آدم ها را ویرایش می کنمپاک می کنمحذف می کنم تا آنجا که مقدو...

گذشتم از سرِ پیچ و خمِ سی سال تنهایی ولی می‌ترسم از شب‌های پ...

پارت : ۲

"Smile of Death”Part(5)شب شد و شهر زیر نور زرد چراغ‌ها تاریک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط