تو نمی دانی من چقدر دوست دارم برخلاف مقررات و آداب و رسوم

تو نمی دانی من چقدر دوست دارم برخلاف مقررات و آداب و رسوم و برخلاف قانون و افکار و عقاید مردم رفتار کنم ...
پیوسته فکر می کنم که هر طور شده باید یک قدم از سطح عادیات بالاتر بگذارم من این زندگی خسته کنده و پر از قید و بند را دوست ندارم ...
من نمیدانم تو در این باره چه فکر می کنی ولی من همیشه دوستدار یک زندگی عجیب و پر از حادثه بوده ام شاید خنده ات بگیرد اگر بگویم من دلم می خواهد پیاده دور دنیا را بگردم..
من دلم می خواهد توی خیابان ها مثل بچه ها برقصم بخندم فریاد بزنم ...
من دلم می خواهد کاری کنم که نقص قانون باشد

#فروغ_فرخزاد
● از کتاب اولین تپش های عاشقانه قلبم
نامه های فروغ به همسرش پرویز شاپور
دیدگاه ها (۱۰)

دوست داشتن زوری نیست!اختیاری ست ...اِداری هم نیست،ساعت کار ن...

کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی...اگر مثلا سر ساعت چهار بعد...

خواهرم دوست دارد برود خارج. دوست دارد برود لندن. دوست دارد ت...

عشق اینه که چندین سال بعدوسط روزهایی که از زندگی با من خسته ...

# رز _ سیاه PART _ 49تارا: از وقتی یادمه بعد یه دوره کوتاهی ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط