کاش لبخندت انحصاری بود

‌کاش لبخندت انحصاری بود...
مالِ خودِ خودِ من...
چالِ گونه ات را به نامِ خودم میزدم
و تا آخرِ عمر روزی هزار بار برای نمایان شدنش دعا میکردم
تمامِ کسانی را که برایت ضعف میکردند قتل عام میکردم...
دستِ خودم نیست...
من به لبخندت حسودم...
دیدگاه ها (۲)

❤ اِلٰهے …❤ تُو دَقیقہ باشے …❤ وَ مَڹ ثانیہ …❤ ڪہ هَر دَقیقہ...

دو سه بیتی بنویسمکه تو را مست کنماول از بیت لبتبا لب خود وصف...

من ندانم ڪہ ڪی‌اَم ... من فقط می‌دانم ... ڪہ «تویی» ... شاه ...

چشمان «تو» انگور و لبانت رطب استموها و بناگوش «تو» صبح است و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط