پـارت ⑧⑤
پـارت ⑧⑤
تـرنـم٭
بعد از چند مین رسیدیم به یه خونه ی ویلایی بزرگ و پیاده شدیم رهام زنگ در و زد و رفتیم تو که یه خانومی که به نظر میومد پیشخدمته اومد و کتمون و گرفت.
رهام دستم و گرفت و یک انگشتر خوشگل و ظریف کرد دستم و خودشم یه انگشتر به همون شکل کرد دستش.
و آروم دم گوشم گفت:این انگشتر لازمه پس لطفا درش نیار و اگه هم سوال بی مربوطی ازت پرسیدن نیازی نیست جواب بدی .
و اگه هم حرفی زدن که باعث ناراحتیت شد محلشون نده باشه؟؟
ـ خیلی خب باشه بهتره بریم تو دوست دارم زودتر با دوستات آشنا شم رهام:بـ باشه بریم
و رفتیم تو که چندتا دختر و پسر شاد و سرحال داشتن میخندیدن.
و تا یکی از پسرا تا چشمش به من خورد خشکش زد و بقیه هم از حرکت اون برگشتن و تا مارو دیدن لبخندشون تبدیل شد به شک.
رهام:سلام دوستان چرا عین مجسمه دارین اینطوری نگامون میکنین؟حالا من از خودم ولی نمیخواین از نامزدم پذیرایی کنید؟هوم؟
یکی از دخترا تا من و دید گفت:تـ ترنم؟تـ و تو ـ إ تو من و میشناسی؟
دختره:آره دیگه ترنم کارولین هستم خواهر کاترین مگه یادت نیست؟
ـ خـ... رهام:بچه ها بشینین میخوام یه چیزایی و بهتون بگم و تمام اتفاقاتی که افتاده بود و براشون تعریف کرد و همشون و بهم معرفی کرد.
آنتونیو:ترنم خانم رهام تمام اتفاقاتی و که قبلا براتون اتفاق افتادنو گفتن؟
ـ چه اتفاقاتی؟ رهام:منظورش مارال و سپنتا و ایناهه ـ آها
گلوریا:کی عروسی میگیرید؟ رهام:فردا پرواز برای ایران داریم همونجا هم عروسی میگیریم. گلوریا:ماهم که دعوتیم؟ رهام:البته که دعوتین.
گلوریا خیلی کتابی ایتالیایی حرف میزد درست عینه من و رهام
خدارشکر درسته حافظمو از دست دادم ولی سواد و زبانم و اینارو
یادمه نمیدونم دقیقا ایتالیایی و از کجا یاد گرفتم ولی هرکی که بهم یاد داده خیلی خوب یاد داده که انقدر خوب حرف میزنم
احساس میکردم زبان اصلی گلوریا ایتالیایی نیست اصلا خب بزار از خودش بپرسم.
یـک ـ پـارت ـ ویـژه ـ در ـ کامنـت ـ هـا.
به دلیل اینکه تمام کسایی که میخونن کامنت نمیزارن و لایک ها کم شده پارت کمتر میزارم ببخشید مجبورم.
لایک و کامنت فراموش نشه.
تـرنـم٭
بعد از چند مین رسیدیم به یه خونه ی ویلایی بزرگ و پیاده شدیم رهام زنگ در و زد و رفتیم تو که یه خانومی که به نظر میومد پیشخدمته اومد و کتمون و گرفت.
رهام دستم و گرفت و یک انگشتر خوشگل و ظریف کرد دستم و خودشم یه انگشتر به همون شکل کرد دستش.
و آروم دم گوشم گفت:این انگشتر لازمه پس لطفا درش نیار و اگه هم سوال بی مربوطی ازت پرسیدن نیازی نیست جواب بدی .
و اگه هم حرفی زدن که باعث ناراحتیت شد محلشون نده باشه؟؟
ـ خیلی خب باشه بهتره بریم تو دوست دارم زودتر با دوستات آشنا شم رهام:بـ باشه بریم
و رفتیم تو که چندتا دختر و پسر شاد و سرحال داشتن میخندیدن.
و تا یکی از پسرا تا چشمش به من خورد خشکش زد و بقیه هم از حرکت اون برگشتن و تا مارو دیدن لبخندشون تبدیل شد به شک.
رهام:سلام دوستان چرا عین مجسمه دارین اینطوری نگامون میکنین؟حالا من از خودم ولی نمیخواین از نامزدم پذیرایی کنید؟هوم؟
یکی از دخترا تا من و دید گفت:تـ ترنم؟تـ و تو ـ إ تو من و میشناسی؟
دختره:آره دیگه ترنم کارولین هستم خواهر کاترین مگه یادت نیست؟
ـ خـ... رهام:بچه ها بشینین میخوام یه چیزایی و بهتون بگم و تمام اتفاقاتی که افتاده بود و براشون تعریف کرد و همشون و بهم معرفی کرد.
آنتونیو:ترنم خانم رهام تمام اتفاقاتی و که قبلا براتون اتفاق افتادنو گفتن؟
ـ چه اتفاقاتی؟ رهام:منظورش مارال و سپنتا و ایناهه ـ آها
گلوریا:کی عروسی میگیرید؟ رهام:فردا پرواز برای ایران داریم همونجا هم عروسی میگیریم. گلوریا:ماهم که دعوتیم؟ رهام:البته که دعوتین.
گلوریا خیلی کتابی ایتالیایی حرف میزد درست عینه من و رهام
خدارشکر درسته حافظمو از دست دادم ولی سواد و زبانم و اینارو
یادمه نمیدونم دقیقا ایتالیایی و از کجا یاد گرفتم ولی هرکی که بهم یاد داده خیلی خوب یاد داده که انقدر خوب حرف میزنم
احساس میکردم زبان اصلی گلوریا ایتالیایی نیست اصلا خب بزار از خودش بپرسم.
یـک ـ پـارت ـ ویـژه ـ در ـ کامنـت ـ هـا.
به دلیل اینکه تمام کسایی که میخونن کامنت نمیزارن و لایک ها کم شده پارت کمتر میزارم ببخشید مجبورم.
لایک و کامنت فراموش نشه.
۸.۰k
۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.