تنم میلرزید
تنم میلرزید
دلم بیشتر
گفتم لابد
بیش از حد زیر باران مانده ام
به شومینه پناه بردم
گرم شدم
اما
بازهم تنم میلرزید
باز هم دلم بیشتر
تغییر دما بهانه بود
من به چشمانت فکر میکردم
به لمس گیسویت
و تنم میلرزید
و دلم بیشتر
#علی_سلطانی
دلم بیشتر
گفتم لابد
بیش از حد زیر باران مانده ام
به شومینه پناه بردم
گرم شدم
اما
بازهم تنم میلرزید
باز هم دلم بیشتر
تغییر دما بهانه بود
من به چشمانت فکر میکردم
به لمس گیسویت
و تنم میلرزید
و دلم بیشتر
#علی_سلطانی
۵۵۰
۲۰ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.