تمام تو

تمامِ تو
امشب
با من نیست
و من
تمامِ تو را
می خواهم
تمام که نباشی
تمام می شوم

تو امشب
ناتمامی
و بهانه هایت
ناتمام ترت می کند

خودت
من را
به مرزِ جنون رساندی
پس بفهم
که دیگر
هیچ چیز را نمی فهمم
جز
تمامِ تو تو تو
دیدگاه ها (۱)

زن طلاییست که عاشق شدنش اجبار استهمچو برگیست که گریان شدنش ا...

یه روز پشت سرتو نگاه میکنی و متوجه میشیزیادی نگران چیزایی بو...

من یاد گرفته‌‌امهرگز چشم به راه کسی نباشماینجا من و این چند ...

عاشق لحظاتی ام که وقتی صدات میزنممیگی : جون دلم...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط