از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را

از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را
به وصالت نرسیدیم و ندیدیم تو را
روزی ما فقرا شربت وصل تو نبود
زهر هجر تو چشیدیم و ندیدیم تو را
شاید ایام کهن سالی ما جلوه کنی
در جوانی که دویدیم و ندیدیم تو را
چه قدَر چلّه نشستیم و عزادار شدیم
چه قدَر شمع خریدیم و ندیدیم تو را
گاهی اندازه ی یک پرده فقط فاصله بود
پرده را نیز کشیدیم و ندیدیم تو را
سعی کردیم که شبی خواب ببینیم تو را
سحر از خواب پریدیم و ندیدیم تو را
مدتی در پی تو رند و نظر باز شدیم
همه را غیر تو دیدیم و ندیدیم تو را
فکر کردیم که مشکل سر دلبستگی است
از همه جز تو بریدیم و ندیدیم تو را
لاقل کاش دم خیمه ی تو جان بدهیم
تا بگوییم: رسیدیم و ندیدیم تو را...
دیدگاه ها (۲)

من حرف با خدای خودم می زنم، نه دوست...وقتی کلید هست چه حاجت ...

با من بمان که ساحل آرامشم توییآن کس که در مجاورتش سرخوشم توی...

اینکه می بینی شده مرداب، روزی رود بودقایقی داری هنوز و قصد ه...

من گمان می کردم دوستی همچون سروی سرسبز، چارفصلش همه آراستگی ...

از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تورا،به وصالت نرسیدیم و ندیدیم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط