با من بمان که ساحل آرامشم تویی
با من بمان که ساحل آرامشم تویی
آن کس که در مجاورتش سرخوشم تویی
این روزها زیاد به خود گیر می دهم
وقتی که روز و شب همه خواهشم تویی
شب ها میان ثانیه ها راه می روم
با وهم اینکه آن طرف بالشم تویی
می خواهمت چنان که خدایان الهه را
بر فرق من قدم بگذار آتشم تویی
از مرز خوب و بد به تو پیغام می دهم
چون راه حل رد شدن از چالشم تویی
در جنگ عقل و دل تو برایم غنیمتی
هرگز اسیر، دل نشود؛ ارتشم تویی
تا صلح در میانه جان مستقر شود
تنها هدف که نقشه آن می کشم تویی
عمریست رفته از من و چیزی نمانده است
تنها بهانه ای که نفس می کشم تویی
آن کس که در مجاورتش سرخوشم تویی
این روزها زیاد به خود گیر می دهم
وقتی که روز و شب همه خواهشم تویی
شب ها میان ثانیه ها راه می روم
با وهم اینکه آن طرف بالشم تویی
می خواهمت چنان که خدایان الهه را
بر فرق من قدم بگذار آتشم تویی
از مرز خوب و بد به تو پیغام می دهم
چون راه حل رد شدن از چالشم تویی
در جنگ عقل و دل تو برایم غنیمتی
هرگز اسیر، دل نشود؛ ارتشم تویی
تا صلح در میانه جان مستقر شود
تنها هدف که نقشه آن می کشم تویی
عمریست رفته از من و چیزی نمانده است
تنها بهانه ای که نفس می کشم تویی
۷۰۸
۲۹ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.