سناریو هان
وقتی ازت متنفره:
هان از تو بدش میاد
نکته : هیچکس توی خوابگاه نیست
خب داشتم میگفتم
توی اتاق بودی تو صدات ، بدنت ، و گیتار زدنت خیلی خوب بود
توی اتاقت داشتی گیتار میزدی و همراهش یکی از اهنگات رو میخوندی
هان همه مدت به چارچوب در تکیه داده بود و داشت بهت نگاه میکرد و تو نفهمیده بودی
اهنگی که داشتی میخوندی خیلی با احساس بود و باعث شد هان گریش بگیره
تا دیدی هان داره گریه میکنه سریع رفتی پیشش
ا.ت : جیسونگ هالت خوبه ؟ چرا گریه میکنی ؟
هان بدون هیچ حرفی بغلت کرد
هان : میخوام یه چیزی رو بهت بگم ا.ت
ا.ت : بگو میشنوم
هان : محکم تر بغلت میکنه و میگه ا.ت من خیلی دوستت دارم
ا.ت هم میگه منم همینطور بعد یهو هان از سنجاب به ددی فاکر تبدیل میشه و اره دیگه
ببخشید زدم تو ذوقتون اسمات خجالت میکشم بنویسم اصن خجالت میکشم پستش کنم اره دیگه برا همین خودتون ادامش بدید 🎀🎀🎀
خودافظ خوشگلای خاله 🎀🎀😊
هان از تو بدش میاد
نکته : هیچکس توی خوابگاه نیست
خب داشتم میگفتم
توی اتاق بودی تو صدات ، بدنت ، و گیتار زدنت خیلی خوب بود
توی اتاقت داشتی گیتار میزدی و همراهش یکی از اهنگات رو میخوندی
هان همه مدت به چارچوب در تکیه داده بود و داشت بهت نگاه میکرد و تو نفهمیده بودی
اهنگی که داشتی میخوندی خیلی با احساس بود و باعث شد هان گریش بگیره
تا دیدی هان داره گریه میکنه سریع رفتی پیشش
ا.ت : جیسونگ هالت خوبه ؟ چرا گریه میکنی ؟
هان بدون هیچ حرفی بغلت کرد
هان : میخوام یه چیزی رو بهت بگم ا.ت
ا.ت : بگو میشنوم
هان : محکم تر بغلت میکنه و میگه ا.ت من خیلی دوستت دارم
ا.ت هم میگه منم همینطور بعد یهو هان از سنجاب به ددی فاکر تبدیل میشه و اره دیگه
ببخشید زدم تو ذوقتون اسمات خجالت میکشم بنویسم اصن خجالت میکشم پستش کنم اره دیگه برا همین خودتون ادامش بدید 🎀🎀🎀
خودافظ خوشگلای خاله 🎀🎀😊
- ۸.۱k
- ۱۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط