جز تو

جز تو ...!
هیچکس نمی تواند ....
جانم را ...!
به لبم بیاورد ....
صدایم کن ....!!!
دیدگاه ها (۷)

من برای آنکهچیزی از خودم را به توبفهمانمجز چشمهایم چیزی ندار...

عشـــــــــــق یعنی یک تلنگر بر تن احساس گلعاشــــــــــــــ...

تا کی به تمنای وصال تو یگانهاشکم شود، از هر مژه چون سیل روان...

ای پستهٔ دهانت شیرین و انگبین لبمن تلخ کام مانده در حسرت چنی...

صدایم کن از هرکجا می توانی....صدایم کن ازخلوت خاطرات پرستو....

چه دورم از نفس هایت چه از تب کردنم دوریچه بیرحمانه تن دادی ب...

دلم برایِ هم آغوشیِ صمیمی‌ِ تنها یمان برایِ نوازش، برایِ صدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط