مافیای خطرناک من

پارت چهارم
+اره ولی بخشیدنت سخت بود ولی من بخشیدمت
_خوشحالم
+چرا عشقم
_چون دوست دختری مثل تو دارم
پرش زمانی به فردا صبح
ویو ا/ت
از خواب بیدار شدم وحدودا ساعت هفت صبح بود
رفتم یه دوش گرفتم و بعد از 10مین بیرون اومدم لباسمو پوشیدم میخاستم موهامو خشک کنم که گوشیم زنگ خورد لونا بود جواب دادم
مکالمه:
~سلام دختر
+سلام لونا
~چطوری
+خوبم چیزی شده
~راستس امروز میخاستیم با اکیپ بریم بیرون گفتم به توهم بگم بیای راستی رلامون هم هستم
+باشه لونا
~بیام دنبالت
+نه لونا خودم میام
~باشه خداحافظ
+ خداحافظ
پایان مکالمه
ویو ا/ت
موهامو خشک کردم رفتم تو اتاقم تا لباس بپوشم یه شلوار بگ مشکی بایه کراپ کوتاه پوشیدم که کمی از شکمم هم تو دید بود
موهام روهم باز گذاشتم
نشستم توی ماشین که گوشیم زنگ خورد جونکوک بود
مکالمه:
+سلام عشقم
_سلام گرلم
_اومدم باند مافیایی
+اهم جیمین بهت زنگ زد
_اره گرلم
+گفت باید بیای اونجا
_اره راستی لباس کوتاه نپوش خوشم نمیاد
+باشه حسود خان خداحافظ
_خداحافظ
پایان مکالمه
رسیدم اونجا جونکوک هم تازه رسیده بود با دیدن من عصبی شد و.........
ادامش تو پارت بعد امیدوارم خوشتون اومده باشد 💜💜