به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم

به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم
یا اگر شادی زیبای ترا به غم غربت چشمان خودم می بندم
من صبورم اما…………
چقدر با همهء عاشقیم محزونم
و به یاد همهء خاطره های گل سرخ
مثل یک شبنم افتاده ؛ زغم مغمومم
من صبورم اما…………..
بی دلیل از قفس کهنهء شب میترسم
بی دلیل از همهء تیرگی تلخ غروب
و چراغی که تو را ؛ از شب متروک دلم دور کند می ترسم
من صبورم اما…………….
آه………….
این بغض گران صبر نمی داند چیست
دیدگاه ها (۶)

. قلب من ! ای کودک لجباز بد ،هرچه می خواهی نباید داد زد .باز...

کوله بارم بر دوش ،سفری باید رفت ،سفری بی همراه ،گم شدن تا ته...

داد می زنم با چشم تر,ای رمضان,آهسته تر,با این شتاب از پیش ما...

این پست یکم درد داره:هی پسر دختر رابرای یک شب میخواستی؟باحرف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط