فانوسنمخواهد
#فانوس_نمےخواهد....
فانوس نمیخواهد، از نور تو مهتابم
آرام تر ای امواج، من معنی گردابم
درکوچه ی رویایم،چشمان تو روشن شد
پلکی زده ای برهم،برهم زده ای خوابم
با خنده ی لبهایت، خورشید اذان میگفت
من تشنه ی لبخندت، او تشنه ی محرابم
سبزاست کویر اما، با ناز سرانگشتت
من را تو نوازش کن،دیریست که بی تابم
آرامش دریاها، از آن دل دریایی ست
همدل شــده ام با تو، آرامشِ مردابم
مانند درختی پیر، در حسرت یک شعله
آتش بِکشم امشب، من دور ِز هر آبم
#آتش_بڪشم_امشب_....
فانوس نمیخواهد، از نور تو مهتابم
آرام تر ای امواج، من معنی گردابم
درکوچه ی رویایم،چشمان تو روشن شد
پلکی زده ای برهم،برهم زده ای خوابم
با خنده ی لبهایت، خورشید اذان میگفت
من تشنه ی لبخندت، او تشنه ی محرابم
سبزاست کویر اما، با ناز سرانگشتت
من را تو نوازش کن،دیریست که بی تابم
آرامش دریاها، از آن دل دریایی ست
همدل شــده ام با تو، آرامشِ مردابم
مانند درختی پیر، در حسرت یک شعله
آتش بِکشم امشب، من دور ِز هر آبم
#آتش_بڪشم_امشب_....
- ۶۴۸
- ۰۹ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط