.
.
با من از خانه بگو، از دل دیوانه بگو
با من از خودکشی این همه پروانه بگو
با من از درد و از آن وسوسهی عشق بگو
با من از رعیت و آن گندم بیدانه بگو
با من از تیر بگو از غل و زنجیر بگو
با من از آن که در این خواب پریشانِه بگو
با من از مست بگو! تا ته بنبست بگو
با من از تیرگی سقف همین خانه بگو
با من از گور بگو؛ از طلب نور بگو
با من از خستگی شاعر فرزانه بگو
با من از آب بگو؛ از تب مرداب بگو
با من از خاصیت پند حکیمانه بگو
با من از خانه بگو، از دل دیوانه بگو
با من از خودکشی این همه پروانه بگو
با من از درد و از آن وسوسهی عشق بگو
با من از رعیت و آن گندم بیدانه بگو
با من از تیر بگو از غل و زنجیر بگو
با من از آن که در این خواب پریشانِه بگو
با من از مست بگو! تا ته بنبست بگو
با من از تیرگی سقف همین خانه بگو
با من از گور بگو؛ از طلب نور بگو
با من از خستگی شاعر فرزانه بگو
با من از آب بگو؛ از تب مرداب بگو
با من از خاصیت پند حکیمانه بگو
۱.۰k
۱۲ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.