من دلم را که میتپد با تو

من دلم را که می‌تپد با تو
ـ گرچه گمراه ـ دوست می‌دارم
با تو معدود خنده‌هایم را
ـ گرچه کوتاه ـ دوست می‌دارم

چشم خود را که دیده بود تو را
دست خود را که چیده بود تو را
پای خود را که مدتی شده بود
با تو همراه، دوست می‌دارم

هر کسی را که دارد از تو نشان
همه را فارغ از زمان و مکان
مثل عکس عروسی‌ات که در آن
شده‌ای ماه، دوست می‌دارم

غصه را در پی رمیدن تو
گریه را در پس ندیدن تو
لحظه‌ای را که بعد دیدن تو
می کشم آه... دوست می دارم

یادم آمد... غزل که می‌گفتم
دوست می‌داشتی و می‌خواندی
به همین خاطر است شعرم را
گاه و بی گاه دوست می‌دارم

تو عیار محبتم شده‌ای
دوستت دوست، دشمنت دشمن
هرکسی را که دوستت دارد
ناخودآگاه دوست می‌دارم

#مهدی_شهابی
دیدگاه ها (۱۷)

#تو که نیستی همه وجودم شکستنی می شود. بی دلیل. بی آنکه حتی ب...

در من به جز خاکستر و فریاد چیزی نیستشهر دلم ویرانتر از دوران...

شراب ،حرام و میکده تعطیل ،عالَمیسوی "قهوه" خانه ی "چشم" تو ش...

ما وصل را با واژه هایی تازه معنا می کنیم روزی بیامیزیم اگر ب...

‍این روزها عجیب دل تنگ می شوم و من این دلتنگی را عاشقانه به ...

تقدیم با عشق خدمتِ باسعادتِ سرورم:🫀🌹مهم نیست که چه میشودمهم ...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط