من از آغاز عمرم در قفس بودم

من از آغاز عمرم در قفس بودم

مرا از حبس و زندان نترسانید

من آدم دیده ام از گرگ وحشی تر

مرا از آدم و حیوان نترسانید

من از دریای طوفانی گذر کردم

مرا از نم نم باران نترسانید

من از هم خون خود آتش به جان دارم

مرا از خنجر مهمان نترسانید

برای حرف آخر یادتان باشد

گرانم من ، مرا ارزان نترسانید ...
دیدگاه ها (۳)

سال ها بعد ...قرار نیست اتفاقی بیوفتد !نه در آغوش دیگری غلت ...

هیچ صداییشبیه تو نیست کاش صدایم نمی کردی ...

من زخم های بی نظیری به تن دارماما تو مهربان ترینشان بودیعمیق...

شنیده ام آدم ها پیش از آن که بمیرندتمام خاطره هایشان را دوره...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط