سال ها بعد ...
سال ها بعد ...
قرار نیست اتفاقی بیوفتد !
نه در آغوش دیگری غلت می زنم
و نه سر کسی دیگر را
روی شانه هایم نگه می دارم !
سال ها بعد ...
من در گوشه ای از این دنیا
در یک خیابان
دست در جیب ، پیاده روی می کنم
و مدام یک آهنگ را زیر لب زمزمه ...
سال ها بعد ...
من همینم که می بینی ...
عصبی ، غیرقابل تحمل و یخ !
یخ تر از هرموقع
سال ها بعد ...
هنوز هم به یادت میفتم
و نمی دانم تو کجایی
چه می خوری ، چه می پوشی
و با چه کسی " هم عشق " شده ای !
سال ها بعد ...
من پشیمانم
چون دیگر هیچ کس را
اندازه تو دوست خواهم نداشت
و تو هم بی شک تنهایی
چون باز هم دیگر کسی تو را
اندازه من دوست نخواهد داشت
سال ها بعد ...
قرار نیست اتفاقی بیوفتد !
نه در آغوش دیگری غلت می زنم
و نه سر کسی دیگر را
روی شانه هایم نگه می دارم !
سال ها بعد ...
من در گوشه ای از این دنیا
در یک خیابان
دست در جیب ، پیاده روی می کنم
و مدام یک آهنگ را زیر لب زمزمه ...
سال ها بعد ...
من همینم که می بینی ...
عصبی ، غیرقابل تحمل و یخ !
یخ تر از هرموقع
سال ها بعد ...
هنوز هم به یادت میفتم
و نمی دانم تو کجایی
چه می خوری ، چه می پوشی
و با چه کسی " هم عشق " شده ای !
سال ها بعد ...
من پشیمانم
چون دیگر هیچ کس را
اندازه تو دوست خواهم نداشت
و تو هم بی شک تنهایی
چون باز هم دیگر کسی تو را
اندازه من دوست نخواهد داشت
سال ها بعد ...
۷۶۱
۱۹ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.