تصادف کردم نمیدونستم دارم چیکار میکنم گیج میزدم بغل یه پس
تصادف کردم نمیدونستم دارم چیکار میکنم گیج میزدم بغل یه پسر بودم ....
$حالت خوبه من واقعا نگرانت شدم (چیزی دازااااای )دارم میبرمت بیمارستان چشم هاتو ببند و آروم بخواب ....
تو بیمارستان بودم دازای کنارم نشسته بود .
$اسمت چیه
گفتم : من ا/ت هستم .
خوشبختم منم دازای هستم
لبخند زدم .
بعد یهو سرم گیج رفت و باز رفتم تو کما ....
$حالت خوبه من واقعا نگرانت شدم (چیزی دازااااای )دارم میبرمت بیمارستان چشم هاتو ببند و آروم بخواب ....
تو بیمارستان بودم دازای کنارم نشسته بود .
$اسمت چیه
گفتم : من ا/ت هستم .
خوشبختم منم دازای هستم
لبخند زدم .
بعد یهو سرم گیج رفت و باز رفتم تو کما ....
۴.۷k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.