ادامه ی دنیای عجیب(پارت۳۳)

جین:من جای تو بودم کاری به اونا نداشتم!

جیسو:یعنی من الان خیلی به حرفش گوش کردم؟😂

جین:😂💕راستی بقیه کجان؟؟

جیسو:ای وای یادم رفت...(داد میزنه)بچه هااااااا میتونین بیاین بیروووووون.

دخترا با پسرا از اتاق کیان بیرون و میرن پایین پیش جین و جیسو.

پسرا میرن سمت جین.

تهیونگ:وای داداش خوش به حالت اونجا نبودی خیلی گرم بود!!!!

جیمین و کوک سرشونو تکون میدن که یعنی اره.

لیسا با صدای بلند و با نگرانی رو له جیسو:وای دختر بازم؟؟؟؟

پسرا باهم:چی بازم؟؟؟

جیسو:لیساااااااا(عزیزم آرامشت را حفظ بنما😂)

لیسا:اوه ببخشید

جیسو دوست نداشت کسی متوجه بشه که...

جین:لیسا چی رو گفتی؟؟؟

لیسا با نگاه به جیسو:خواهرِ جیسو خیلی با اون خوش رفتاری نمیکنه تا بهش مشکوک میشه که شاید داره کاری میکنه که اون بهش اجازه نداده تنبیهش میکنه!معمولا میزنتش از چشماش معلوم نیست؟؟؟

همه به چشمای جیسو نگاه میکنن که یکم قرمزه و خیسه.

جین:م...م...منو ببخش اگه میدونستم اصلا بهش اجازه این کارو نمیدادم.

جیسو:نه نه مشکلی نیست ولش کن.خب ناهار چی میخورین اصا بیاین بریم رستورانی چیزی من حساب میکنم.




اینم پارت قبلی اگه یادتون رفته:
https://wisgoon.com/pin/32927051/دنیای_عجیب/