🔹🔘🔺 کیخسرو شاه کیانی🔻⚪🔸
کیخسرو به معنی شاه نیکنام است. کیخسرو در دیانت و شهامت، سرآمد شاهان کیانی و نسبت به کیکاووس خوشنامتر است. زیرا کیکاووس خودسر بود و اعمالی موذیانه انجام میداده.
#کیخسرو فرزند سياوش و فرنگيس بود که پس از سالها گيو پهلوان ايرانى او و مادر او را يافت و از ديار ترك به ايران آورد. او چون توانست دژ بهمن (بتکدهٔ بددينان) را که در کنار درياچهٔ چيجست (اروميه) بود، بگشايد، كيكاووس شاهي بدو داد و تاج بر سر او نهاد. و پس از کیکاووس، کیخسرو شاه ایران شد. و چون شاه شد و تاج بر سر نهاد براي مردم سخنرانی بليغی کرد و گفت كه انتقام خون پدرش سياوش را از افراسياب ترك خواهد گرفت. آنگاه به گودرز سپهبد اصفهان و نواحي خراسان نوشت كه پيش وي آيد و چون بيامد قصد خونخواهي پدر را با وي بگفت و فرمان داد تا سپاه خويش را عرضه كند، سالاري سپاه به گودرز ميدهد و بيشتر سپاهيان را همراه وي ميكند كه از ناحيه خراسان در آيد و برزافره و «گیو» پسر گودرز و بسياري از سپهبدان را بدو پيوست و پرچم بزرگ را كه درفش كاويان نام داشت بدو داد.
گويند: پيش از آن هيچيك از پادشاهان اين درفش را به سرداري نداده بود و در كارهاي بزرگ آنرا با شاهزادگان ميفرستادند.
سپهداری بخش دیگری از سپاه را به طوس نوذری داد، كيخسرو به طوس گفت آهنگ افراسياب كند و از آن ناحيه ديار تركان كه برادر وي فرود پسر سياوش آنجاست گذر نكند. فرود از زني به نام برز- آفريد، زاده بود كه سياوخش هنگام رفتن سوي فراسيات در يكي از شهرهاي ترك داشته بود و به وقت آبستني او را ترك كرده بود.
گويند: طوس در كار فرود خطا كرد و چون از شهري كه وي آنجا بود گذشت به سببي ميانشان جنگي رفت كه فرود كشته شد و چون كيخسرو خبر يافت به عموي خويش فریبرز نامهاي سخت نوشت و خبر طوس پسر نوذران و جنگ فرود را بگفت و فرمان داد كه طوس را دربند كند و سوي او فرستد و خود او سپاه را سوي مقصد برد و چون نامه به فریبرز رسيد سران سپاه را فراهم آورد و نامه را خواند و گفت كه طوس را به بند كنند و با فرستادگانی مورد اعتماد سوي كيخسرو فرستاد و خود كار سپاه را به دست گرفت. و به ترکان حمله کرد.
و پس از یک جنگ تمام عیار شکست هوناکی به تورانی ها وارد کرد. افراسياب اوضاع را بديد كه چون شيران خشمگين حمله ميكردند و فراري شد و كشتگان را شمار كردند و بيشتر از يكصد هزار بود.
و كيخسرو و يارانش به تعقيب افراسياب بكوشيدند و او پيوسته از جایی به جایی دیگر گريخت تا به آذربيجان رسيد و در بركهاي به نام چاه خاسف نهان شد.
سپس او را بگرفتند و چون پيش كيخسرو آوردند وي را در بند آهنين كرد آگاه آنگاه سه روز براي استراحت بماند و پس از آن افراسياب را بخواست و از سبب قتل سياوش پرسيد كه دستاويزي نداشت و بگفت تا او را بكشتند. و «بهرام» پسر گودرز برخاست و وي را سر بريد چنانكه وي سياوخش را سر بريده بود. آنگاه خون وي را پيش كيخسرو آورد كه دست خويش را در آن فرو برد و گفت: «اين به انتقام سياوش و ستمي كه به او كرديد.» و اینطور، کی خسرو افراسياب و گرسيوز را به انتقام پدر کشت. آنگاه با پيروزي و غنيمت و خرسندي از آذربيجان بازگشت و او پس از چندى از کار دنيا دلسرد شد و به شهریاری به رغبت شد و به سران خاندان و بزرگان مملكت گفت كه سر كنارهگيري دارد كه آنها سخت بيمناك شدند و تضرع كردند و خواستند كه همچنان کیخسرو شاهي كند. اما در او اثر نكرد و چون نوميد شدند گفتند اكنون كه اصرار داريد يكي را نامزد پادشاهي كنید كه او را به شاهي برداريم لهراسب حاضر بود و كيخسرو با دست بدو اشاره كرد و گفت كه جانشين وي وصي من است و لهراسپ جانشيني كيخسرو را پذيرفت و كسان بدو اقبال كردند و #کی_لهراسب را بهجاى خود به سلطنت نشاند.
و او پس از قریب به ۶۰ سال فرمانروایی ظفرمندانه به همراه پیروزیهای بزرگ برای ایران، از تخت شهریاری کنار گرفت. گفته میشود او به کوهها برای عبادت رفت
كيخسرو نهان شد. بعضيها گفتهاند گوشه گرفت و كس ندانست كجا مرد و مرگش چسان بود و بعضيها سخن ديگر گفتهاند.
بعضی میگویند کیخسرو با جمعى از بزرگان به کوه و بيابان رفت. شبانگاه در چشمهاى خود را شست و در بامداد اثرى از او نيافتند. همراهان او که مىخواستند با وى باشند زير برف ماندند و مردند.
#تاریخ_اصیل_ایران_زمین #تاریخ_حقیقی #تاریخ_کهن
#کیخسرو فرزند سياوش و فرنگيس بود که پس از سالها گيو پهلوان ايرانى او و مادر او را يافت و از ديار ترك به ايران آورد. او چون توانست دژ بهمن (بتکدهٔ بددينان) را که در کنار درياچهٔ چيجست (اروميه) بود، بگشايد، كيكاووس شاهي بدو داد و تاج بر سر او نهاد. و پس از کیکاووس، کیخسرو شاه ایران شد. و چون شاه شد و تاج بر سر نهاد براي مردم سخنرانی بليغی کرد و گفت كه انتقام خون پدرش سياوش را از افراسياب ترك خواهد گرفت. آنگاه به گودرز سپهبد اصفهان و نواحي خراسان نوشت كه پيش وي آيد و چون بيامد قصد خونخواهي پدر را با وي بگفت و فرمان داد تا سپاه خويش را عرضه كند، سالاري سپاه به گودرز ميدهد و بيشتر سپاهيان را همراه وي ميكند كه از ناحيه خراسان در آيد و برزافره و «گیو» پسر گودرز و بسياري از سپهبدان را بدو پيوست و پرچم بزرگ را كه درفش كاويان نام داشت بدو داد.
گويند: پيش از آن هيچيك از پادشاهان اين درفش را به سرداري نداده بود و در كارهاي بزرگ آنرا با شاهزادگان ميفرستادند.
سپهداری بخش دیگری از سپاه را به طوس نوذری داد، كيخسرو به طوس گفت آهنگ افراسياب كند و از آن ناحيه ديار تركان كه برادر وي فرود پسر سياوش آنجاست گذر نكند. فرود از زني به نام برز- آفريد، زاده بود كه سياوخش هنگام رفتن سوي فراسيات در يكي از شهرهاي ترك داشته بود و به وقت آبستني او را ترك كرده بود.
گويند: طوس در كار فرود خطا كرد و چون از شهري كه وي آنجا بود گذشت به سببي ميانشان جنگي رفت كه فرود كشته شد و چون كيخسرو خبر يافت به عموي خويش فریبرز نامهاي سخت نوشت و خبر طوس پسر نوذران و جنگ فرود را بگفت و فرمان داد كه طوس را دربند كند و سوي او فرستد و خود او سپاه را سوي مقصد برد و چون نامه به فریبرز رسيد سران سپاه را فراهم آورد و نامه را خواند و گفت كه طوس را به بند كنند و با فرستادگانی مورد اعتماد سوي كيخسرو فرستاد و خود كار سپاه را به دست گرفت. و به ترکان حمله کرد.
و پس از یک جنگ تمام عیار شکست هوناکی به تورانی ها وارد کرد. افراسياب اوضاع را بديد كه چون شيران خشمگين حمله ميكردند و فراري شد و كشتگان را شمار كردند و بيشتر از يكصد هزار بود.
و كيخسرو و يارانش به تعقيب افراسياب بكوشيدند و او پيوسته از جایی به جایی دیگر گريخت تا به آذربيجان رسيد و در بركهاي به نام چاه خاسف نهان شد.
سپس او را بگرفتند و چون پيش كيخسرو آوردند وي را در بند آهنين كرد آگاه آنگاه سه روز براي استراحت بماند و پس از آن افراسياب را بخواست و از سبب قتل سياوش پرسيد كه دستاويزي نداشت و بگفت تا او را بكشتند. و «بهرام» پسر گودرز برخاست و وي را سر بريد چنانكه وي سياوخش را سر بريده بود. آنگاه خون وي را پيش كيخسرو آورد كه دست خويش را در آن فرو برد و گفت: «اين به انتقام سياوش و ستمي كه به او كرديد.» و اینطور، کی خسرو افراسياب و گرسيوز را به انتقام پدر کشت. آنگاه با پيروزي و غنيمت و خرسندي از آذربيجان بازگشت و او پس از چندى از کار دنيا دلسرد شد و به شهریاری به رغبت شد و به سران خاندان و بزرگان مملكت گفت كه سر كنارهگيري دارد كه آنها سخت بيمناك شدند و تضرع كردند و خواستند كه همچنان کیخسرو شاهي كند. اما در او اثر نكرد و چون نوميد شدند گفتند اكنون كه اصرار داريد يكي را نامزد پادشاهي كنید كه او را به شاهي برداريم لهراسب حاضر بود و كيخسرو با دست بدو اشاره كرد و گفت كه جانشين وي وصي من است و لهراسپ جانشيني كيخسرو را پذيرفت و كسان بدو اقبال كردند و #کی_لهراسب را بهجاى خود به سلطنت نشاند.
و او پس از قریب به ۶۰ سال فرمانروایی ظفرمندانه به همراه پیروزیهای بزرگ برای ایران، از تخت شهریاری کنار گرفت. گفته میشود او به کوهها برای عبادت رفت
كيخسرو نهان شد. بعضيها گفتهاند گوشه گرفت و كس ندانست كجا مرد و مرگش چسان بود و بعضيها سخن ديگر گفتهاند.
بعضی میگویند کیخسرو با جمعى از بزرگان به کوه و بيابان رفت. شبانگاه در چشمهاى خود را شست و در بامداد اثرى از او نيافتند. همراهان او که مىخواستند با وى باشند زير برف ماندند و مردند.
#تاریخ_اصیل_ایران_زمین #تاریخ_حقیقی #تاریخ_کهن
۲.۱k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.