آغاز دل انگیز ترین حس منی تو

آغازِ دل انگیز ترین حسّ منـــــی تو

یک مَحرم نزدیک تر از پیرهنـــــی تو

خون در شریانم شده با عشق تو مأنوس

با رگ به رگم در پیِ قاطی شدنـــــی تو

تو جلوهء شیرینی از ارکان و هجـــــایی

هر لحظهء مضرابیِ مُستَفعَلَنـــــی تو

از اخم تو لکنت به زبان غـــــزل افتاد

اصلاً تو تَ تَن ،تَن ،تَ تَن ،تَن ،تَ تَنـــــی تو

در لحن نگاهت چقَـــــدَر وسوسه داری

دلچسب ترین خواهش تنخواهِ زنـــــی تو

سرکردهء چشم تو دل آشوب نبـــــرد است

آمادهء یک معرکهء تن به تنـــــی تو

 خورشید ! به شوق غزل من فقـــــط امشب ..

ای کاش از آغوش سحر سر نزنـــــی تو !!!!



#F
دیدگاه ها (۱۲)

صدای خندہ های توافتادن تکه های یخ استدر لیوان بهار نارنجبخن...

قدیـــــما لباسِ"رفاقـــــت""معرفـت" بوداما جدیدا "منفعـــــ...

به التهاب لبانت چرا امان بدهم؟دوباره چند دقیقه به تو زمان بد...

آمدی چشمی به چشمم دوختی ممنونتم آتشی را در دلم افروختی ممنون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط