رابطه سوخته (Burnt relationship )༺༻
رابطه سوخته (Burnt relationship )༺༻
part ⁴²
ویو جه هوآ:
خونه خودشه؟ عرررر چه خوشگله
پرش زمانی ب داخل خونه یونگی:
ویو یونگی:
بعد از این ماجرا همش فکرم درگیر این بود ک چرا باید بابام جه هوآ رو به عنوان برده بیاره خونمون؟ البته خونه ی من نه خونه خودش
از وقتی ک اینجا رو ساختم مدتی میگذره نرفتم توی اون عمارت تجملاتی بابام
من از پولدار بودن بدم نمیاد ولی دوست هم ندارم فقیر باشم
دوست دارم خودم رو پای خودم وایستم
وقتی اومدیم داخل جه هوآ ازم پرسید ک کدوم اتاق برای اونه دستمو ب طبقه ی بالا اشاره دادم گفتم هرکدومو دوست داره برای خودش برداره
ویو جه هوآ:
اون بهم گفت میتونم هر اتاقی رو ک دوست دارم برا خودم بردارم...
راستش من رنگ بنفشو بخاطر جه هوا دوست دارم اون میگه بنفش آخرین رنگ رنگین کمونه و مثل گل های بنفشه خیلی قشنگه
اتاقشو ب اصرار مامان بابا آبی کرد ولی اون دوست داشت اتاقش بنفش باشه ولی مامان بابام میگفتن بنفش دخترانست و از این چرت و پرتا.....
برا همین بهم میگه هروقت خواستی برا خودت خونه بخری یا وقتی ازدواج کردی ی اتاق همیشه تو خونه برا من بزار و رنگشو بنفش کن تا وقتی اومدم پیشت باهات اونجا کلی درد و دل کنم
برای همین رفتم سراغ اتاقی ک تمش بنفش بود
درشو باز کردم ناخواسته اشک ریختم نمیدونم چرا
ولی حس میکنم اشکام همش از سر دلتنگیه اره اره.... اما نه برای کسایی ک منو به دنیا آوردن و منو بزرگ کردن و بعد مثل یه تیکه آشغال از زندگیشون فقط و فقط برای منافع خودشون پرتم کردن بیرون هه... باورش سخته ک بابام گفت ما مجبور بودیم برای آینده ی جه یون این کارو انجام بدیم
و این باعث شد از برادری ک با تموم وجودم دوستش داشتم متنفر شم......
part ⁴²
ویو جه هوآ:
خونه خودشه؟ عرررر چه خوشگله
پرش زمانی ب داخل خونه یونگی:
ویو یونگی:
بعد از این ماجرا همش فکرم درگیر این بود ک چرا باید بابام جه هوآ رو به عنوان برده بیاره خونمون؟ البته خونه ی من نه خونه خودش
از وقتی ک اینجا رو ساختم مدتی میگذره نرفتم توی اون عمارت تجملاتی بابام
من از پولدار بودن بدم نمیاد ولی دوست هم ندارم فقیر باشم
دوست دارم خودم رو پای خودم وایستم
وقتی اومدیم داخل جه هوآ ازم پرسید ک کدوم اتاق برای اونه دستمو ب طبقه ی بالا اشاره دادم گفتم هرکدومو دوست داره برای خودش برداره
ویو جه هوآ:
اون بهم گفت میتونم هر اتاقی رو ک دوست دارم برا خودم بردارم...
راستش من رنگ بنفشو بخاطر جه هوا دوست دارم اون میگه بنفش آخرین رنگ رنگین کمونه و مثل گل های بنفشه خیلی قشنگه
اتاقشو ب اصرار مامان بابا آبی کرد ولی اون دوست داشت اتاقش بنفش باشه ولی مامان بابام میگفتن بنفش دخترانست و از این چرت و پرتا.....
برا همین بهم میگه هروقت خواستی برا خودت خونه بخری یا وقتی ازدواج کردی ی اتاق همیشه تو خونه برا من بزار و رنگشو بنفش کن تا وقتی اومدم پیشت باهات اونجا کلی درد و دل کنم
برای همین رفتم سراغ اتاقی ک تمش بنفش بود
درشو باز کردم ناخواسته اشک ریختم نمیدونم چرا
ولی حس میکنم اشکام همش از سر دلتنگیه اره اره.... اما نه برای کسایی ک منو به دنیا آوردن و منو بزرگ کردن و بعد مثل یه تیکه آشغال از زندگیشون فقط و فقط برای منافع خودشون پرتم کردن بیرون هه... باورش سخته ک بابام گفت ما مجبور بودیم برای آینده ی جه یون این کارو انجام بدیم
و این باعث شد از برادری ک با تموم وجودم دوستش داشتم متنفر شم......
۸.۵k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.