وقتی باهم قهر بودین ولی به فکرت بود ::::
وقتی باهم قهر بودین ولی به فکرت بود ::::
پارت 4
×عررر بیا بقلم 💕🥲
+عرررر اومدمممممم
×چقد ما عرررر عرررر میکنیم 🤣
+ آره خب ولش بیا گردن بنده رو گردنت کن بعد هم شکلات با کاپوچینو بخوریم.
× آره بیا.
«فلش نکست به ساعت 12:۰۰ دیقه شب»
+ لیسا من دیگه برم دیرم شده.
×تو که گفتی با تهیونگ قهری
+چه ربطی داره من نباید برم خونه خودم.
×عه نرو دیگه.....
+دوس پسرت گفت که وقتی رفتم بهش زنگ بزنی بیاد ادامه کار های مستحجن تونو انجام بدیم 😂😂😂
×مگه شنیدی؟!؟
+آره حالا وقتی رفتم زنگش بزن بیاد 😄
×باش .... بای بای 😄💕
+بای بای 😉💕
ویو تهیونگ
زود اومدم خونه تا از ا.ت بابت کارم عذر خواهی کنم اومدم خونه کل خونه رو گشتم نبود..... حتما رفته بیرون پیش دوستش یا رفته خرید ولی اون بخاد جایی بره جایی بهم میگه گوشیم رو از جیبم در آوردم بعد رفتم پیامک هام رو چک کردم نه پیام نداده بود اینستا رو چک کردم به ایستا هم پیام نداده بود..... خدایاااا عجب اشتباهی کردم حالم داره از خودم بهم میخوره بغضم گرفت بغضمو قورت دادم گفتم منتظر بمونم ساعت 12 شب شد خبری ازش نشد ساعت 12:۳۰ بود که دیدم یکی کلید رو تو در چرخوند سریع مث برق بلند شدم دیدم که ا.ت هست برگشتم سر مبل و نفس راحتی کشیدم گفتم
_سلام
+.....
_کجا بودی تا این وقت شب
+ باید به تو جواب پس بدم
بازو ا.ت رو گرفتم دوباره سوالم رو پرسیدم
_ یه بار دیگه میگم کجا بودی تا این وقت شب
+ منم جوابمو یه بار دیگه تکرار میکنم باید به تو جواب پس بدم؟!
_ ا.ت منو عصبی نکن
+ عصبی شو ببینم چی میشی باز تو دهنم میزنی یا اینکه بهم خیانت میکنی یا شایدم بد تر ازم طلاق میگیری هان؟!
ا.ت داشت همه حرف هاش رو مث چی تو سرم میزد منم عصبی شدم و دستش رو بیشتر فشار دادم
_ میگی یا کاری کنم بهم بگی
+ تهیونگ دستم درد گرفته ولم کن ( با بغض )
_ تا نگی ول نمیکنم( با فشار بیشتر به دست ا.ت)
+ ول کن تهیونگ خیلی درد میکنه دستم( با گریه )
_ بگو بهم کجا بودی( با داد )
+ خونه لیسا بودم راحت شدی فهمیدی؟؟؟ دلت آروم گرفت؟؟؟ ( با داد و گریه )
آروم دستمو شل کردم و تا شل کردم ا.ت دستای ظریفش رو از دستام بیرون کشید و رفت تو اتاق و در رو قفل کرد. رفتم رو کاناپه نشستم بغض کرده بودم تو دلم میگفتم من کی با فرشته کوچولوم همچین کاری کردم؟! من انقد آدم ظالمی بودم که همچین کاری کردن با فرشته خودم؟! حالم داشت از خودم بهم میخورد روی کاناپه دراز کشیدم کم کم بدون اینکه چیزی بفهمم خوابم برد و خواب رفتم
آخریت پارت بدون شرط 💕
پارت ها بعدی تا پارت 6 به مناسبت 30 تایی شدنمون بدون شرط هست 😄💕
کامنت با انرژی مثبت فراموش نشه 😉💖
پارت 4
×عررر بیا بقلم 💕🥲
+عرررر اومدمممممم
×چقد ما عرررر عرررر میکنیم 🤣
+ آره خب ولش بیا گردن بنده رو گردنت کن بعد هم شکلات با کاپوچینو بخوریم.
× آره بیا.
«فلش نکست به ساعت 12:۰۰ دیقه شب»
+ لیسا من دیگه برم دیرم شده.
×تو که گفتی با تهیونگ قهری
+چه ربطی داره من نباید برم خونه خودم.
×عه نرو دیگه.....
+دوس پسرت گفت که وقتی رفتم بهش زنگ بزنی بیاد ادامه کار های مستحجن تونو انجام بدیم 😂😂😂
×مگه شنیدی؟!؟
+آره حالا وقتی رفتم زنگش بزن بیاد 😄
×باش .... بای بای 😄💕
+بای بای 😉💕
ویو تهیونگ
زود اومدم خونه تا از ا.ت بابت کارم عذر خواهی کنم اومدم خونه کل خونه رو گشتم نبود..... حتما رفته بیرون پیش دوستش یا رفته خرید ولی اون بخاد جایی بره جایی بهم میگه گوشیم رو از جیبم در آوردم بعد رفتم پیامک هام رو چک کردم نه پیام نداده بود اینستا رو چک کردم به ایستا هم پیام نداده بود..... خدایاااا عجب اشتباهی کردم حالم داره از خودم بهم میخوره بغضم گرفت بغضمو قورت دادم گفتم منتظر بمونم ساعت 12 شب شد خبری ازش نشد ساعت 12:۳۰ بود که دیدم یکی کلید رو تو در چرخوند سریع مث برق بلند شدم دیدم که ا.ت هست برگشتم سر مبل و نفس راحتی کشیدم گفتم
_سلام
+.....
_کجا بودی تا این وقت شب
+ باید به تو جواب پس بدم
بازو ا.ت رو گرفتم دوباره سوالم رو پرسیدم
_ یه بار دیگه میگم کجا بودی تا این وقت شب
+ منم جوابمو یه بار دیگه تکرار میکنم باید به تو جواب پس بدم؟!
_ ا.ت منو عصبی نکن
+ عصبی شو ببینم چی میشی باز تو دهنم میزنی یا اینکه بهم خیانت میکنی یا شایدم بد تر ازم طلاق میگیری هان؟!
ا.ت داشت همه حرف هاش رو مث چی تو سرم میزد منم عصبی شدم و دستش رو بیشتر فشار دادم
_ میگی یا کاری کنم بهم بگی
+ تهیونگ دستم درد گرفته ولم کن ( با بغض )
_ تا نگی ول نمیکنم( با فشار بیشتر به دست ا.ت)
+ ول کن تهیونگ خیلی درد میکنه دستم( با گریه )
_ بگو بهم کجا بودی( با داد )
+ خونه لیسا بودم راحت شدی فهمیدی؟؟؟ دلت آروم گرفت؟؟؟ ( با داد و گریه )
آروم دستمو شل کردم و تا شل کردم ا.ت دستای ظریفش رو از دستام بیرون کشید و رفت تو اتاق و در رو قفل کرد. رفتم رو کاناپه نشستم بغض کرده بودم تو دلم میگفتم من کی با فرشته کوچولوم همچین کاری کردم؟! من انقد آدم ظالمی بودم که همچین کاری کردن با فرشته خودم؟! حالم داشت از خودم بهم میخورد روی کاناپه دراز کشیدم کم کم بدون اینکه چیزی بفهمم خوابم برد و خواب رفتم
آخریت پارت بدون شرط 💕
پارت ها بعدی تا پارت 6 به مناسبت 30 تایی شدنمون بدون شرط هست 😄💕
کامنت با انرژی مثبت فراموش نشه 😉💖
۳.۸k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.