تو میترسی...میترسی از نگاهی ک دست دلت را رو میکند برایم،چ
تو میترسی...میترسی از نگاهی ک دست دلت را رو میکند برایم،چشمانی ک راز دار نیستند و جار میزنند عشق را...کوتاه سلام میکنی تا مبادا کشدار شود حرفهایمان،ک نکند لو برود ک چقدر عاشقی،و چ غوغایی در دلت بپاست...
اما مرد و ترس؟؟!! عزیز جانم...بیا و قدری شجاع باش...من میترسم،میترسم ک این ترسهایت کار دستمان بدهد...
"پریسا"
اما مرد و ترس؟؟!! عزیز جانم...بیا و قدری شجاع باش...من میترسم،میترسم ک این ترسهایت کار دستمان بدهد...
"پریسا"
۳۰۰
۰۴ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.