بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت چهارم :
اما در جایگاه نقشآفرینی و مسئولیت که یکسان نیستند. نه خلقت جسم آنها یکسان و شبیه یکدیگر است، نه نیازهای آنها یکسان و شبیه است، نه کارآیی آنها یکسان و شبیه است و نه نقش و مسئولیت آنها یکسان و شبیه میباشد. بلکه مکمل یک دیگرند.
از این رو، قوانین، احکام، حقوق یا بایدها و نبایدهای آنان در اجرای مسئولیت نیز الزاماً در همه موارد شبیه و یکسان نیست و نباید باشد.
فرمانده درجهای دارد، گروهبان و سرباز هم درجهای دارد معلم درجهای دارد، متعلم دانش پژوه نیز درجهای دارد والدین درجهای دارند و اولاد نیز درجهای دارند فروشنده درجهای دارد و مشتری نیز درجهای دارد و گاهی این درجات به لحاظی، بالاتر است و شاید به لحاظ دیگری پایینتر باشد.
به عنوان مثال: بدن و استخوانبندی و عضلات مرد به خاطر وظایفی که بر عهده دارد، قویتر از زن است، و محول کردن کارهای سنگین به زنان - به بهانه تساوی مرد و زن - ظلم است؛ خب، این درجه، یک نوع برتری است، اما نه برتری انسانی و مقامی نزد خدا، بلکه برتری امکانی برای زندگی در زمین و انجام وظایف محوله و ایفای نقش بر اساس مسئولیت.
زن نیز به لحاظ جاذبه جنسی، لطافت و چنان برتری دارد که مرد را اسیر و حتی ذلیل هم میکند،به لحاظ امکان پروراندن نطفه در رحم و زایش انسانِ زنده نیز برتری دارد و اما اینها برتری انسانی و مقام انسانی نزد خدای متعال نمیباشد.
در آیه فوق نیز بحث از طلاق و حقوق زنان در چنین شرایطی میباشد، که تأکید نمود: زنان، به تناسب شرایط، جایگاه و مسئولیتشان در قبال همسر، حقوقی دارند که معروف مقبول همگان در نگاه عقلانی، نه نفسانی میباشند - وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ. اما مردان در این عرصه، به همین تناسب درجاتی ه دارند. به عنوان مثال: زن پس از طلاق باید عده نگهدارد که متناسب با جسم، روح، روان و جایگاه و نقش اوست، اما مرد عدهی پس از طلاق ندارد، و نمی تواند داشته باشد، پس ضرورتی هم ندارد. خب این یک درجه است، نه برتری انسانی و مقامی نزد پروردگار عالم.(پایان)
پاسخ قسمت چهارم :
اما در جایگاه نقشآفرینی و مسئولیت که یکسان نیستند. نه خلقت جسم آنها یکسان و شبیه یکدیگر است، نه نیازهای آنها یکسان و شبیه است، نه کارآیی آنها یکسان و شبیه است و نه نقش و مسئولیت آنها یکسان و شبیه میباشد. بلکه مکمل یک دیگرند.
از این رو، قوانین، احکام، حقوق یا بایدها و نبایدهای آنان در اجرای مسئولیت نیز الزاماً در همه موارد شبیه و یکسان نیست و نباید باشد.
فرمانده درجهای دارد، گروهبان و سرباز هم درجهای دارد معلم درجهای دارد، متعلم دانش پژوه نیز درجهای دارد والدین درجهای دارند و اولاد نیز درجهای دارند فروشنده درجهای دارد و مشتری نیز درجهای دارد و گاهی این درجات به لحاظی، بالاتر است و شاید به لحاظ دیگری پایینتر باشد.
به عنوان مثال: بدن و استخوانبندی و عضلات مرد به خاطر وظایفی که بر عهده دارد، قویتر از زن است، و محول کردن کارهای سنگین به زنان - به بهانه تساوی مرد و زن - ظلم است؛ خب، این درجه، یک نوع برتری است، اما نه برتری انسانی و مقامی نزد خدا، بلکه برتری امکانی برای زندگی در زمین و انجام وظایف محوله و ایفای نقش بر اساس مسئولیت.
زن نیز به لحاظ جاذبه جنسی، لطافت و چنان برتری دارد که مرد را اسیر و حتی ذلیل هم میکند،به لحاظ امکان پروراندن نطفه در رحم و زایش انسانِ زنده نیز برتری دارد و اما اینها برتری انسانی و مقام انسانی نزد خدای متعال نمیباشد.
در آیه فوق نیز بحث از طلاق و حقوق زنان در چنین شرایطی میباشد، که تأکید نمود: زنان، به تناسب شرایط، جایگاه و مسئولیتشان در قبال همسر، حقوقی دارند که معروف مقبول همگان در نگاه عقلانی، نه نفسانی میباشند - وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ. اما مردان در این عرصه، به همین تناسب درجاتی ه دارند. به عنوان مثال: زن پس از طلاق باید عده نگهدارد که متناسب با جسم، روح، روان و جایگاه و نقش اوست، اما مرد عدهی پس از طلاق ندارد، و نمی تواند داشته باشد، پس ضرورتی هم ندارد. خب این یک درجه است، نه برتری انسانی و مقامی نزد پروردگار عالم.(پایان)
۶۴۹
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.