شاید این داستان را بارها شنیده باشید و شنیدن مجدد اش خالی

شاید این داستان را بارها شنیده باشید و شنیدن مجدد اش خالی از لطف نیست بخصوص با این تصاویر نشر نیافته
سردار سیدمحمد باقرزاده نقل می کند:
طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات (عملیات والفجر6)، پیکر دو شهید پیدا شد، یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود. شهید دیگر لای پتو پیچیده شده بود. معلوم بود که این درازکش مجروح شده است. اما سَرِ شهید دوم بر روی دامن این شهید بود، یعنی شهید نشسته سَرِ آن شهید دوم را به دامن گرفته بود.
پلاک داشتند، پلاک‌ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556. فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته‌اند. معمولاً اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می‌رفتند پلاک می‌گرفتند. اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر.
دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است. پدری سر پسر را به دامن گرفته است. «شهید سید ابراهیم اسماعیل‌زاده موسوی (پدر ، عکس بالا )» و «شهید سید حسین اسماعیل‌زاده (پسر عکس پایین نفر اول از چپ )» است،
اهل روستای باقر تنگه بابلسر.
روحمان با یادشان شاد با ذکر صلوات
دیدگاه ها (۵)

#شهیدسیدمحمدحسین_میردوستیوقتی بچه بود با خواهر و پدرش نماز ک...

سیدحمید مشتاقی نیا می نویسد : وقتی یک سطل آب یخ را روی آدمی ...

مهدی همدانی ، فرزند #سردارشهیدحاج_حسین_همدانیروزهاست که می‌خ...

من که دانشمند هسته ای هستم شما بگید بهتون بخندم خخخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط