سیدحمید مشتاقی نیا می نویسد :
سیدحمید مشتاقی نیا می نویسد :
وقتی یک سطل آب یخ را روی آدمی گرما دیده بریزند، می دانید چه حالی پیدا می کند؟!
من دقایقی پیش دقیقا همین حال و روز را داشتم؛ وقتی دستنوشته پاسدار جوان مدافع حرم، شهید اسماعیل خانزاده را خواندم.
دوست خوبم حجت الاسلام قدرت الله ابراهیمی، لحظاتی قبل تصاویری از یادداشت عجیب و خیره کننده شهید اهل محمودآباد مازندران را برایم ارسال کرد که می دانم مطالعه چند سطری از آن می تواند شب جمعه ای خاص و شورانگیز را برای جاماندگان قافله شهادت رقم بزند.
اسماعیل خانزاده در نیمه دوم سال 94 به خیل عاشورائیان تاریخ پیوست. شهادت آگاهانه این جوان دلاور مازندرانی، سند بطلان همه دروغ، تهمت ها و تخریب هایی است که ائتلاف جهانی رسانه های جیره خوار بر ضد مدافعان حریم ولایت به راه انداخته اند:
« ... از همان دوران کودکی عاشق شهادت بودم.
شب ها را با امید شهادت به صبح می رساندم و روزها را به انتظار شهادت، غروب می کردم.
خدایا! شب یازدهم ماه مبارک رمضان 1381 هجری شمسی که توفیق ملاقات با صاحب عصر، منتقم کوچه و عاشورا حضرت حجت بن الحسن العسکری علیه السلام را نصیبم کردی، در من یقین شد که شهادت را نصیبم می کنی.
خدایا! شب قبل از این که در سپاه ثبت نام کنم، 8 اردیبهشت سال 82 سالگرد شهید شیرودی، آن شهید به خوابم آمد و لباس سبز و مقدس پاسداری را به من هدیه نمود؛ باز هم در من یقین شد که به مراد دلم می رسم و وقتی که در ملاقات های خود با فخر عالم اسلام جناب نجم الدین، ذوالفنون حضرت علامه حسن زاده آملی و اشاراتی که حضرت به من داشتند، باز هم در من یقین شد که به آرزویم می رسم ...
خدایا! دوست دارم آن چنان شهادتی نصیبم شود که وقتی در عالم باقی، تشرف به محضر مولایم، سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله علیه السلام پیدا کردم بگویم حسین جان، من هم جان ناقابل خود در راه خدا نثار کردم. آه چقدر شیرین و لذت بخش است آن لحظه برایم ...
ای قادر متعال! دوست دارم خونم پاشیده شود تا دین تو حفظ بماند ...
چقدر برایم عزیز است که حتی حاضرم به خاطر شهادت، از نرگس عزیزم صرف نظر کنم ... »
از ذکر صلوات برای شادی روح نازنین این شهید، دریغ نکنید.
التماس دعا سید حمید مشتاقی نیا
#منتقم_الزهرا
#یازینب_کبری_س
#مدافع_حرم_عشق
#اسماعیل_خانزاده
#لشکر_عملیاتی_۲۵_کربلا_مازندران
وقتی یک سطل آب یخ را روی آدمی گرما دیده بریزند، می دانید چه حالی پیدا می کند؟!
من دقایقی پیش دقیقا همین حال و روز را داشتم؛ وقتی دستنوشته پاسدار جوان مدافع حرم، شهید اسماعیل خانزاده را خواندم.
دوست خوبم حجت الاسلام قدرت الله ابراهیمی، لحظاتی قبل تصاویری از یادداشت عجیب و خیره کننده شهید اهل محمودآباد مازندران را برایم ارسال کرد که می دانم مطالعه چند سطری از آن می تواند شب جمعه ای خاص و شورانگیز را برای جاماندگان قافله شهادت رقم بزند.
اسماعیل خانزاده در نیمه دوم سال 94 به خیل عاشورائیان تاریخ پیوست. شهادت آگاهانه این جوان دلاور مازندرانی، سند بطلان همه دروغ، تهمت ها و تخریب هایی است که ائتلاف جهانی رسانه های جیره خوار بر ضد مدافعان حریم ولایت به راه انداخته اند:
« ... از همان دوران کودکی عاشق شهادت بودم.
شب ها را با امید شهادت به صبح می رساندم و روزها را به انتظار شهادت، غروب می کردم.
خدایا! شب یازدهم ماه مبارک رمضان 1381 هجری شمسی که توفیق ملاقات با صاحب عصر، منتقم کوچه و عاشورا حضرت حجت بن الحسن العسکری علیه السلام را نصیبم کردی، در من یقین شد که شهادت را نصیبم می کنی.
خدایا! شب قبل از این که در سپاه ثبت نام کنم، 8 اردیبهشت سال 82 سالگرد شهید شیرودی، آن شهید به خوابم آمد و لباس سبز و مقدس پاسداری را به من هدیه نمود؛ باز هم در من یقین شد که به مراد دلم می رسم و وقتی که در ملاقات های خود با فخر عالم اسلام جناب نجم الدین، ذوالفنون حضرت علامه حسن زاده آملی و اشاراتی که حضرت به من داشتند، باز هم در من یقین شد که به آرزویم می رسم ...
خدایا! دوست دارم آن چنان شهادتی نصیبم شود که وقتی در عالم باقی، تشرف به محضر مولایم، سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله علیه السلام پیدا کردم بگویم حسین جان، من هم جان ناقابل خود در راه خدا نثار کردم. آه چقدر شیرین و لذت بخش است آن لحظه برایم ...
ای قادر متعال! دوست دارم خونم پاشیده شود تا دین تو حفظ بماند ...
چقدر برایم عزیز است که حتی حاضرم به خاطر شهادت، از نرگس عزیزم صرف نظر کنم ... »
از ذکر صلوات برای شادی روح نازنین این شهید، دریغ نکنید.
التماس دعا سید حمید مشتاقی نیا
#منتقم_الزهرا
#یازینب_کبری_س
#مدافع_حرم_عشق
#اسماعیل_خانزاده
#لشکر_عملیاتی_۲۵_کربلا_مازندران
۳.۶k
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.