چو تو آمدی مرا بس که حدیث خویش گفتم چو تو ایستاده باشی

چو تو آمدی مرا بس که حدیث خویش گفتم / چو تو ایستاده باشی ادب آن که من بیفتم!

#سعدی
دیدگاه ها (۱)

ظلمِ شب راشانه یِ دلدار می باید که نیست...#لیلا_مقربی

کافه های شهر... راهم نمیدهند!از بس حرف زدم باتویی که ...

صبح حادثه ی چشمان توست و لبخندی که با نور اتفاق می افتد و د...

صدای تیشه فرهاد دوباره میکشد فریادکه ای شیرینتر از جانم چرا ...

تا نگردد جذبه توفیق صائب دستگیراز گل تعمیر ، پای خود کشیدن م...

تاب می آورم با کورسویی از امیدشاید در انتهای رنج هایمتو...ای...

گر کس بر من دهد زهر چو تو در ایام کهن بر من داد بودی زهر آنر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط