صدای تیشه فرهاد دوباره میکشد فریاد

صدای تیشه فرهاد دوباره میکشد فریاد
که ای شیرینتر از جانم چرا بردی مرا از یاد؟...
دیدگاه ها (۱)

صبح حادثه ی چشمان توست و لبخندی که با نور اتفاق می افتد و د...

چو تو آمدی مرا بس که حدیث خویش گفتم / چو تو ایستاده باشی ادب...

یادت باشد؛ هیچ کس از تنهایی نمی میرد...فقط حرف آمدن که می شو...

امروز...فاتحه ی تمام خاطرات با تو را خوانده ام...!و این ابتد...

دلتنگی ریشه دوانده در تار و پود ِ جانم دلم گرفته هوا گرفته ز...

این روزها که می‌گذرد،

•دوستت‌دارَم• اندازه‌اش‌ را نپرس فَقط‌ بدان قلبم‌ با هر ضـَ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط