ازت متنفرم

ازت متنفرم
پارت ۱۵
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
اون جونگکوک بود
میخواستم بیام بیرون که یهو محکم تر بغلم کرد که میخواستم خفه بشم
جونگکوک:تکون نخور بیبی..
ات:بیبیو زهر مار مردک مریض
جونگکوک : چی گفتی ؟
ات: مگه من چیکارت کردم ؟....(بغض)
جونگکوک: خودت میفهمی
حالا هم بلند شو بیا پایین صبحانه بخور

ویو جونگکوک
براید بغلش کردم و بردمش طبقه پایین و صبحونه خوردیم و لباس فرممون رو پوشیدیم و رفتیم سوار ماشین شدیم
و راه افتادیم

ویو ات
پیاده شدم که یهو یکنفر دستمو محکم گرفت و کشید طرف خودش اون کای بود
کای:کجا بودی؟
جونگکوک:(ات رو میکشه طرف خودش)
پیش من بوده و مال منه ......
کای :خفه شو مردتیکه...
جونگکوک:هی....درست حرف بزن

ویو کای
میخاستم با مشت بزنم تو صورت جونگکوک
که یهو چند نفر از پشت گرفتنم و هلم دادن که خوردم زمین
ات:نه...ولش کنین ...
جونگکوک: کسی از تو نظر نخواست کوچولو (پوزخند)

ات: کوچولو ...ها...(اروم )
که ....



(لقب بزارین برامــــــــــــــــــــــــــــــ)


برگشتمــــــــــــــــــــــــــــــ🫂✨️🦋🪼🫧⛓️
دیدگاه ها (۹)

فیک

وقتی بدون اجازش رفتی بار و......... چند روز بود جونگکوک نیوم...

ازت متنفرم پارت ۱۴☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆بعد از چند دقیقه ازم جدا شد و ا...

ازت متنفرم پارت ۱۳☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆اون الان مال منه و تو رو دوست ن...

دیدار اول …

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 10 " ا.ت : عشقمم ، بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط