قاب عکسی کهنه ام در گنجهپیدا کن مرا

قاب عکسی کهنه ام در گنجه...پیدا کن مرا
بر غبار صورتم دستی بکش‌؛ها کن مرا

از تماشا کردن باران که لذت می بری...
روبرویم مدتی بنشین ،تماشا کن مرا

دستهایت زیر چانه خیره شو در چشم من
بغض اگر کردی نترس و باز حاشا کن مرا

حاصل تفریقت از آغوش من گرچه غم است
از حواس جمع آن آغوش منها کن مرا

به همان تنهایی ام بسپار.... بعد از  سالها
یک صدا می آید از گنجه....که پیدا کن مرا

#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه
دیدگاه ها (۰)

تنها ڪَذاشـــــــــتڹِتنـــــــــها ڪسی ڪہ تنها ڪس او هستی،ت...

آتشی بودے و هر وقت تورا می‌دیدممثل اسپند دلم جاے خودش بند نب...

کاش تو هم      مانند جمعه ...لااقل هفته ای یکبار بمن سر میزد...

من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیستجز این دو سه تا شعر که گفتم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط