دود بود و دود بود و دود بود

.دود بود و دود بود و دود بود
گل میان آتش نمرود بود

شعله می پیچید بر گرد بهار
خون دل می خورد تیغ ذوالفقار

یک طرف گلبرگ اما بی سپر
یک طرف دیوار بود و میخ در

میخ یاد صحبت جبریل بود
شاهد هر رخصت جبریل بود

قلب آهن را محبت نرم کرد
میخ از چشمان زینب شرم کرد

شعله تا از داغ غربت سرخ شد
میخ کم کم از خجالت سرخ شد

گفت با در رحم کن سویش مرو
غنچه دارد، سوی پهلویش مرو

حمله طوفان سوی دود شمع کرد
هرچه قوت داشت دشمن جمع کرد

روز، رنگ تیره ی شب را گرفت
مجتبی چشمان زینب را گرفت

پای لیلی چشم مجنون می گریست
میخ بر سر میزدوخون میگریست.
جوی خون نه تا مسجد رود بود
دودبود ودودبودو دودبود

#لبیک_یافاطمه_زهرا(س)
دیدگاه ها (۲)

بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهستهبه جسم اطهر زهرا ولی آهسته...

بفرمایید شیرینی پنجره ای های من :-P

. از ته دلت بخونگفتم گرفتارم خدا گفتی که آزادت کنمگف...

خطاب به شیعه نماها وسنی نماها که هر روز دنبال بحث بین شیعه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط