از تو حرف می زنم

از تو حرف می زنم
چنان نوبرانه می شوم ،
که بهار هم دهانش آب
می افتد ! .

احمدشاملو
‌‌
دیدگاه ها (۲)

.تکلیف مرا روشن کنیا دوستم داشته باشیاهمین که گفتم !#سهیل_می...

.از آداب سخن گفتنبا یک بانواین است که اولبه چشمانشگوش فرا ده...

.‌طرف دلتنگهمیشه ما بودیم ...#ایلهان_برک

.بارانمیراث خانوادگی ما بود.کوچک که بودم…از سقف خانه ی ما می...

می گویند در خواب هایم هذیان می‌گویم.اما هیچکس نمی داند با تو...

چندی ترانه می شوم و دم نمی زنمحرف از وجود عالم و آدم نمی زنم...

رفتی و من چشم هایم را به راهت دوختمتو به پای من نماندی من به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط