شوکت خانم من را برای پسرش زیر سر داشت و هیچ رقمه هم کوتاه

شوکت خانم من را برای پسرش زیر سر داشت و هیچ رقمه هم کوتاه نمی آمد. البته به نظرم خود بهرام در این امر مصرتر از مادرش بود. خب نفرت من از بهرام و خانواده نعمت پور، فقط به خاطر آن علاقه دست و پاگیر نبود.

آنها سالهاست که توی محله منفورند. ولی کسی جرأت به زبان آوردن نفرتش را ندارد.

می خواهند همه از هر نظر شبیه خودشان باشند؛ چه عقیده و ایمان، چه شکل و شمایل ظاهری. کارشان تفتیش کردن توی خانه های مردم است.

همان طور که ایرج خان این کار را می کرد و بدترین نوعش را هم در حق مادرم کرد. دلیل فرار من از این ازدواج، هم نفرتم از آنها و هم علاقه ام به آقامصطفی بود.

#گره_خورده_ام_به_نام_تو
#رمان_عاشقانه
#بریده_کتاب
دیدگاه ها (۰)

کتاب گره خورده ام به نام تو اثری از نسیبه استکی است که در نش...

🌼داستان زندگی میثم تمار؛ یار ایرانی امام علی علیه السلامنام ...

آقاجان ادامه داد: می گفت عطر می فروشه تا خرج زندگیش در بیاد....

کنار حوض مستطیل شکل‌مان نشسته بودم و رخت می‌شستم و می‌خواندم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط