دو پارتی شوگا

پارت اخر


دید یونگی:
خب دگ برم یه دوش بگیرم(مثلا دوش گرف😂)

☆پرش زمانی☆

دید ت/
خب دیع برم دنبال یونگی.
(مثلا رسید)
زنگ بزنم یونگی ببینم کجاست
بوق
بوق
بوق
ت/ الو یونگی دم درم زود باش
٠ اک اومدم.
~بحی.
٠بحی.
دید راوی؛ یونگی اومد و سوار ماشین شد تو راه هیچ حرفی بینشون رد و بدل نشد.
(کافه)
/یونگی پیاده شو
٠اک
(رفتین ت کافه و ی جا که ت رزور کرده بود نشستین)
٠خب ت بفرما با من کاری داشتی؟
/خب یونگی میخام بعد دوسال بهت یچی بگم.
٠بفرما گوش میکنم
/امم ببین یونگی من ت این دو سال عاشقت شده بودم نمیتونستم بهت بگم میترسیدم بری و تنهام بزاری.
٠خب.
/همین من میخام ت رلم باشی
٠خب پس منم بزار بگم
٠منم دقیقا عاشقت بودم و میترسیدم بگم پس اگ اینجوریه خعلی دوست دارم باهم ازدواج کنیم.
/واییی واقعا دوسم داریییی
(پاشدی بغلش کردی و حالا دگ گذشت-)
♡دو سال بعد♡
منو یونگی دوساله باهم ازدواج کردیم و یدونه دختر کوچولو داریم به اسم یونا دخترم خعلی کیوته و ما خیلی دوسش داریم.












خب دیه تموم شد
ببخشید اگ بد شد واقعا مریضم اگ خب بشم فیک جدید رو شروع میکنم ممنونم از کسانی که لایک میکنن و کامنت میزارن منو. با کامنت هاشون خشحالم میکنن .

بحی🥰✨
دیدگاه ها (۰)

پروف پیج تغییر کرد گممون نکنید💜✨💗

۱۵۰ تاییی شدنمون هم مبارکممنون از حمایت های زیباتون🥰✨💜

ورق بزنید👉🏻

بچه ها فیک شوگا رو لایک هاش رو بیشتر کنید. اگر لایک ها کم بش...

¹⁶پارت²my month

چند پارتی نامجوندرخواستیگفتم وسط فیک قلب یخی یک چند پارتی با...

پارت ۲۱ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط