به تو میرسم مکث مینم

به تو ڪھ میرسم مکث میڪنـم

انگار در زیبایی ات
چیزی را جا گذاشتہ ام

در صـدایت،آرامش را
در چشم هایت،زنـدگی را
در تو، تمـــــام من را

به تو ڪه میرسم مکث میڪنم ....

#نیما_یوشیج
دیدگاه ها (۲۴)

دلتنگم و دیدار تو درمان منستبی رنگ رخت زمانه زندان منستبر هی...

‌و براے ڪســی ڪه دلش گرفته است تنها سهمِ ڪوچڪی از آسمان گرفت...

جاده زندگی من!به ڪجا میبریم؟لحظه ای صبر ڪه اندک نظری هست مرا...

بـا تو می خواستمبه جاهای دوری سفر کنمبه شهرهایی که نرفته امب...

وقتی دوست برادرته و...

𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝𝐏𝐚𝐫𝐭: 𝟓چت گروهی هنوز تازه بود. ولی...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط