تو و چرچیل چشمانت من و احوال آشوبم

تو و چرچیلِ چشمانت؛ من و احوالِ آشوبم
وقوعِ انقلابی در جنوبِِ آسیا هستم!!!

به دل مردادِ آغوشت؛ به سر فکرِ مصدق بود
که این شب‌ها خودم در خود؛ به فکرِ کودتا هستم

#بدری_دهنوی
دیدگاه ها (۰)

جای دارو دکترم تجویز کرد بوسش کنم با کمی دیوانه باز ی یکمی ل...

بوسه هایت را خریدارم به نرخ زعفرانبی رقیبند اخم ها وخنده های...

دست غیری زلف دلبر شانه کردهدر گلویم بغض تلخی لانه کرده #اریو...

‌ ‌ مگه میشه تو رو داشت تو رو دید با تو حرف زد و بهشت رو رو...

از سر شب که از این کوچه گذر داشته‌ایبا خودت چند سبد عطر مگر ...

رؤیای وصل

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط